مسکوک . [ م َ ] (ع ص ) سکه زده شده . (آنندراج ). سکه زده . مضروب (زر یا سیم ): زر مسکوک . فضه ٔ مسکوک . سیم مسکوک : معیرالممالک یک دانگ از وزن عباسی را کم نموده ، عباسی را شش دانگ مسکوک ... نموده . (تذکرة الملوک ص 23). طلا، مسکوک از قرار مثقالی پنجاه دینار. نقره ، از قرار... (تذکرة الملوک ص 23). || میخ کرده . میخ دوزشده .
- سریر مسکوک ؛ تخت میخ دوز کرده به آهن . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.