کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معدل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معدل
لغتنامه دهخدا
معدل . [ م َ دِ ](ع اِ) جای بازگشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). جای بازگشت و گریزگاه . (ناظم الاطباء).
-
معدل
لغتنامه دهخدا
معدل . [ م ُ ع َدْ دِ ] (اِخ ) ابن علی بن لیث صفار امیر سیستان که به سال 298 هَ . ق . به دست سرداران احمدبن اسماعیل سامانی شکست خورد و به فرمان امیر سامانی به هرات و سپس به بخارا فرستاده شد. و رجوع به تاریخ سیستان صص 294-283 و الکامل ابن اثیر وقایع س...
-
معدل
لغتنامه دهخدا
معدل . [ م ُ ع َدْ دِ ] (ع ص ) راست کننده . (آنندراج ). تعدیل کننده . یکسان کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || آنکه عدول را تزکیه او کند. (دهار) (السامی فی الاسامی ). آنکه گواهی به عدالت کسی دهد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : وقضات بلخ و اشراف و...
-
معدل
لغتنامه دهخدا
معدل . [م ُ ع َدْ دَ ] (ع ص ) راست و درست کرده شده و برابر. (ناظم الاطباء). || عادل شمرده شده . آنکه عدالت و درستی وی مورد تصدیق باشد : چهار ماه روزگار باید و محضری به گوایی دویست معدل تا آن راست از تو قبول کنند. (قابوسنامه ). مردی سی و چهل اندر آمدن...
-
واژههای مشابه
-
علی معدل
لغتنامه دهخدا
علی معدل . [ ع َی ِ م ُ ع َدْ دَ ] (اِخ ) ابن احمدبن طالب معدل . از دانشمندان علم کلام معتزله بود و در سال 386 یا 387 هَ . ق . درگذشت . او را کتابی است در رد بر شیعه . (از معجم المؤلفین از لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 196).
-
طول معدل
لغتنامه دهخدا
طول معدل . [ ل ِ م ُ ع َدْ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به طول اوسط شود.
-
ساعت معدل
لغتنامه دهخدا
ساعت معدل . [ ع َ ت ِ م ُ ع َدْ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساعت معتدل . رجوع به ساعت مستوی و ساعت نجومی شود.
-
معدل النهار
لغتنامه دهخدا
معدل النهار. [ م ُ ع َدْ دِ لُن ْ ن َ ] (ع اِ مرکب ) دایره ای است که تنصیف فلک می نماید از مشرق به سوی مغرب و قطب شمالی این دایره محسوس و معروف است و قطب جنوبی این دایره دیده نمی شود مگر بر زمین خط استوا و مایقرب منه و این را معدل النهار از آن گویند ...
-
بهت معدل
لغتنامه دهخدا
بهت معدل . [ ب ُ ت ِ م ُ ع َدْ دَ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) فضله ای باشد میان بهت شمس و بهت قمر، چون بهت شمس از بهت قمر کم کنی . و نیز فضله ای باشد میان دو بهت دو ستاره ٔ مستقیم یا راجع. (التفهیم ص 138).
-
خط مرکز معدل
لغتنامه دهخدا
خط مرکز معدل . [ خ َطْ طِ م َ ک َ زِ م ُ ع َدْ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطی است خارج شده از مرکز عالم بسوی مرکز تدویر و انتهای آن بر فلک البروج است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
دائره ٔ معدل النهار
لغتنامه دهخدا
دائره ٔ معدل النهار. [ ءِ رَ / رِ ی ِ م ُ ع َدْ دِ لُن ْ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) هی عندهم منطقةالفلک الاعظم و تسمی ایضاً بفلک معدل النهار. والاضافة الاولی فیهما بیانیة. و تسمی ایضاً دائرةالاستواء و الاعتدال سمیت بها لتعادل النهار و اللیل فی جمی...
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن طالب معدل . رجوع به علی معدل شود.
-
معکم
لغتنامه دهخدا
معکم . [ م َ ک ِ ] (ع اِ) مَصرِف و مَعدِل .(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به معدل شود.