کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معاف فرمودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معاف فرمودن
لغتنامه دهخدا
معاف فرمودن . [ م ُ ف َ دَ ] (مص مرکب ) معاف کردن . (ناظم الاطباء). معاف داشتن . رجوع به معاف کردن شود.
-
واژههای مشابه
-
معاف خواستن
لغتنامه دهخدا
معاف خواستن . [ م ُ خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) استعفا کردن . از عملی عذر برکناری خواستن . بخشودگی خواستن : و از آن شغل که به عهده ٔ من بود معاف خواستم . (سفرنامه ٔ ناصرخسرو). و رجوع به معاف شود.
-
معاف داشتن
لغتنامه دهخدا
معاف داشتن . [ م ُ ت َ ] (مص مرکب ) عفو کردن . بخشودن . بخشیدن . معاف کردن : شیر گفت از این مدافعت چه فایده که البته ترا معاف نخواهم داشت . (کلیله و دمنه ).همه وقت عارفان را نظر است دیگران رانظری معاف دارند و دوم روا نباشد. سعدی .گر بکشد و گر معاف دا...
-
معاف شدن
لغتنامه دهخدا
معاف شدن . [ م ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بخشوده شدن . مورد عفو واقع شدن .
-
معاف گاه
لغتنامه دهخدا
معاف گاه . [ م ُ ] (اِ مرکب ) جای آزادی و جای مقدس و پناهگاه . (ناظم الاطباء).
-
معاف نامه
لغتنامه دهخدا
معاف نامه . [ م ُ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) برات آزادی و آزادنامه و سندی که داده می شود برای معافی از باج و خراج . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
معذور داشتن
لغتنامه دهخدا
معذور داشتن . [ م َ ت َ ] (مص مرکب ) عذر پذیرفتن و معاف داشتن و عفو فرمودن . (ناظم الاطباء). عذر کسی را پذیرفتن : معذورم دارند که اندوه وغیش است اندوه وغیش من از آن جعد وغیش است . رودکی .چون بر این مشافهه واقف گردد به حکم خرد تمام ... دانیم که ما را ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد پسر محمد ثالث معروف بسلطان احمد خان اول . چهاردهمین از سلاطین عثمانی و نسب او مستقیماً بسیزده واسطه بسلطان عثمان غازی منتهی شود. مولد او به سال 998 هَ . ق . بودو در 1012 پس از وفات پدر به سن چهارده سالگی بتخت سلطنت عث...