کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معافی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معافی
لغتنامه دهخدا
معافی . [ م ُ ] (اِخ ) نامی ازنامهای خدای تعالی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
معافی
لغتنامه دهخدا
معافی . [ م ُ ] (ع ص ) عفوکننده . (غیاث ) (آنندراج ). || عافیت بخش ؛ یا شافی یا کافی یا معافی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع معافی (اِخ ) شود.
-
معافی
لغتنامه دهخدا
معافی . [ م ُ فا ] (اِخ ) رجوع به ابوالفرج بن طرار شود.
-
معافی
لغتنامه دهخدا
معافی . [ م ُ فا ] (اِخ ) رجوع به ابومحمد معافی بن سلیمان جزری شود.
-
معافی
لغتنامه دهخدا
معافی . [ م ُ فا ] (ع ص ) عافیت بخشیده شده و تندرست نگاهداشته از رنج و بلا. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مصون : و این ائمه ٔ بزرگوار از این چنین تعصب که در نهادهای ما هست محفوظ و معافی اند.(اسرارالتوحید چ صفا ص 21). و رجوع به م...
-
معافی
لغتنامه دهخدا
معافی . [ م ُ فا] (اِخ ) ابن اسماعیل بن حسین بن ابی سنان شیبانی موصلی شافعی مکنی به ابی محمد وملقب به جمال الدین (متوفی به سال 631 هَ .ق ) مفسر، عارف به حدیث و ادب . ولادت و وفات وی در موصل اتفاق افتاد. او راست : «نهایةالبیان فی تفسیر قرآن »، «انس ال...
-
معافی
لغتنامه دهخدا
معافی . [ م ُ] (حامص ) بخشیدگی و بخشش و رهایی و آزادی و بخشش مالیات و باج و خراج . (ناظم الاطباء). معاف بودن . معافیت . و رجوع به معاف شود.- معافی مالیاتی ؛ بخشودگی از پرداخت مالیات . معافیت مالیاتی .- معافی نظام وظیفه ؛ بخشودگی از خدمت نظام وظیفه ....
-
معافی
لغتنامه دهخدا
معافی . [ م ُفا ] (اِخ ) ابن عمران ازدی موصلی مکنی به ابومسعود (متوفی به سال 185 هَ . ق .) شیخ جزیره در عصر خویش ویکی از ثقات و حافظان حدیث بود. کتابهایی در سنن و زهد و ادب و جز اینها تألیف کرده است . (از اعلام زرکلی ج 3 ص 1051). فقیه محدث و راوی کت...
-
واژههای مشابه
-
قاضی معافی
لغتنامه دهخدا
قاضی معافی . [ م ُ ] (اِخ ) رجوع به قاضی نهروانی شود.
-
معافی نامه
لغتنامه دهخدا
معافی نامه . [ م ُ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) معاف نامه . (ناظم الاطباء). رجوع به معاف نامه شود.
-
جستوجو در متن
-
ابومسعود
لغتنامه دهخدا
ابومسعود. [ اَ م َ ](اِخ ) معافی بن عمران ازدی . رجوع به معافی ... شود.
-
معافیت
لغتنامه دهخدا
معافیت . [ م ُ فی ی َ ] (از ع ، مص جعلی ، اِمص ) معاف بودن . معافی . بخشودگی . و رجوع به معاف و معافی شود.
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) معافی بن اسماعیل شیبانی . رجوع به معافی ... شود.