کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معارضة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معارضة
لغتنامه دهخدا
معارضة. [ م ُ رَ ض َ ] (ع مص ) دور شدن از کسی و یک سو گردیدن و برگشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). از کسی با یک سوی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || سیر کردن برابرکسی . (از منتهی الارب ) (ازآنندراج ) (از اقرب الموارد...
-
واژههای مشابه
-
معارضه
لغتنامه دهخدا
معارضه . [ م ُ رَ ض َ / رِ ض ِ ] (از ع ، اِمص ) روبارویی دو خصم و دو حریف با یکدیگر. معارضت . (ناظم الاطباء). مقابله ٔ دو حریف با هم : از معارضه ٔ رایات او تماول و تجافی نمود و به مرورود رفت و نیشابور بازگذاشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 203 -...
-
معارضه کردن
لغتنامه دهخدا
معارضه کردن . [ م ُ رَ ض َ / رِ ض ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مبارات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مقابله کردن دو حریف و مدعی با یکدیگر.
-
واژههای همآوا
-
معارزة
لغتنامه دهخدا
معارزة. [ م ُ رَ زَ ] (ع مص ) همدیگر ستیهیدن و دور دور یک جانب بودن و خلاف کردن و خشم گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). معاندت ، مجانبت . مخالفت . مغاضبت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || گرفته و ترنجیده شدن . (من...
-
معارضت
لغتنامه دهخدا
معارضت . [ م ُ رَ / رِ ض َ ] (از ع ، اِمص ) رجوع به معارضة و ماده ٔ بعد شود.
-
جستوجو در متن
-
معارضات
لغتنامه دهخدا
معارضات . [ م ُ رَ / رِ ] (ع اِ) ج ِ معارضة : چون مناظرات و معارضات ایشان بدینجا رسید... (مرزبان نامه ص 113). و رجوع به معارضه شود.
-
معارضت
لغتنامه دهخدا
معارضت . [ م ُ رَ / رِ ض َ ] (از ع ، اِمص ) رجوع به معارضة و ماده ٔ بعد شود.
-
محاجفة
لغتنامه دهخدا
محاجفة. [ م ُ ج َ ف َ ] (ع مص ) معارضه کردن . (آنندراج ). معارضه . (تاج المصادر بیهقی ). معارضت کردن . (منتهی الارب ). || مدافعة کردن . (آنندراج ). مدافعة. (تاج المصادر بیهقی ). مدافعت نمودن . (منتهی الارب ).
-
مصاداة
لغتنامه دهخدا
مصاداة.[ م ُ ] (ع مص ) مداراة کردن . (منتهی الارب ماده ٔ ص دی )(آنندراج ). مدارا کردن با کسی . (ناظم الاطباء). || معارضه کردن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). معارضه نمودن با کسی . (ناظم الاطباء). || پوشانیدن کسی را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء...
-
تباری
لغتنامه دهخدا
تباری . [ ت َ ] (ع مص ) با هم معارضه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تعارض . (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
-
مواکفة
لغتنامه دهخدا
مواکفة. [ م ُ ک َ ف َ ] (ع مص ) روباروی جنگیدن و معارضه نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
محاجف
لغتنامه دهخدا
محاجف . [ م ُ ج ِ ] (ع ص ) مبارز صاحب سپر. || معارضه کننده . (منتهی الارب ) (از لسان العرب ).