کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشایعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشایعة
لغتنامه دهخدا
مشایعة. [ م ُ ی َع َ ] (ع مص ) با کسی دوستی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || خواندن شتر و رمه ٔ پس مانده را و آواز کردن او. و یعدی بالباء. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || در پی رفتن در کاری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پیرو...
-
واژههای همآوا
-
مشایعت
لغتنامه دهخدا
مشایعت . [ م ُ ی َ / ی ِ ع َ ] (از ع ، اِمص ) با کسی یاری کردن . || چند قدم همراه کسی رفتن برای رخصت . (غیاث ). همراهی با مسافر تا او را به منزل رسانیده و وی را وداع کند. و نیز تا چند قدم همراهی با میهمان . (ناظم الاطباء). از پی مسافر رفتن . در پی رف...
-
جستوجو در متن
-
شیاع
لغتنامه دهخدا
شیاع . (ع مص ) شاع . شیع. شیوع . مشایع. شیعوعة. شیعان . آشکارا و فاش شدن خبر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).- به حد شیاع رسیدن ؛ همه کس از آن با خبر شدن .|| همراهی کردن ، و منه قول العرب فی الوداع : «شاعکم السلام ؛ ای تبعکم ». (از اقرب الموارد). ب...