کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشافهة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشافهة
لغتنامه دهخدا
مشافهة. [ م ُ ف َ هََ ] (ع مص ) رویاروی سخن گفتن . (منتهی الارب ) (زوزنی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از ناظم الاطباء). روبه رو شدن و روبه رو سخن گفتن . (آنندراج ) (غیاث ). روفاروی کردن . (تاج المصادر بیهقی ، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤسسه ٔ لغت نامه ...
-
واژههای مشابه
-
مشافهه
لغتنامه دهخدا
مشافهه . [ م ُ ف َ / ف ِ هََ / هَِ ] (از ع ، اِمص ) مشافهت . گفتگوی . سخن گفتن رویاروی : دیگر روز به مشافهه در این معنی سخن گفتند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 397). و برفت و راست نیامد تا امیر او را بخواند و به مشافهه دلگرم کرد چنین حالها می بود و فترات می...
-
مشافهةً
لغتنامه دهخدا
مشافهةً. [ م ُف َ هََ تَن ْ ] (ع ق ) سخن رویاروئی . (از ناظم الاطباء) : و وقوع تطلیقات منکوحات مواجهةً و مشافهةً بر زبان راندند. (تاریخ غازانی چ کارل یان ص 54). و مستدعیات خود را بدون واسطه مشافهةً عرض و پادشاهان سابق هر گونه خدمتی و رجوعی به ضرابخان...
-
واژههای همآوا
-
مشافهت
لغتنامه دهخدا
مشافهت . [ م ُ ف َ /ف ِ هََ ] (از ع ، مص ) مشافهة : نهضت فرمود و به مرو آمد تا آن سخن به مشافهت رود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ قدیم ص 131) .
-
مشافهةً
لغتنامه دهخدا
مشافهةً. [ م ُف َ هََ تَن ْ ] (ع ق ) سخن رویاروئی . (از ناظم الاطباء) : و وقوع تطلیقات منکوحات مواجهةً و مشافهةً بر زبان راندند. (تاریخ غازانی چ کارل یان ص 54). و مستدعیات خود را بدون واسطه مشافهةً عرض و پادشاهان سابق هر گونه خدمتی و رجوعی به ضرابخان...
-
جستوجو در متن
-
شفاه
لغتنامه دهخدا
شفاه . [ ش ِ ] (ع مص ) مشافهة. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مشافهه شود.
-
مشافهت
لغتنامه دهخدا
مشافهت . [ م ُ ف َ /ف ِ هََ ] (از ع ، مص ) مشافهة : نهضت فرمود و به مرو آمد تا آن سخن به مشافهت رود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ قدیم ص 131) .
-
روبرو کردن
لغتنامه دهخدا
روبرو کردن . [ ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مقابل هم قرار دادن . مقابل کردن . مواجه گردانیدن . || مدعی و منکری را در مجلس به مشافهه ٔ ادعا و انکار وادار کردن تا صحت و سقم گفته ٔ یکی از آنها ظاهر آید: آنانکه منکرند بگو روبرو کنند. (یادداشت مؤلف ).
-
مواجهةً
لغتنامه دهخدا
مواجهةً. [ م ُ ج َ هََ تَن ْ ] (ع ق ) به طور روبارویی . (ناظم الاطباء). رودررویی . رویارویی .در حال روبروشدگی : پس میثاقی که ... مواجهةً و مشافهةً بر زبان راندند. (تاریخ غازانی ص 54).
-
گشاده گفتن
لغتنامه دهخدا
گشاده گفتن . [ گ ُ دَ / دِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) بی پرده گفتن : گشاده تر گفتم که : من زهره ندارم این فصول بر این وجه ادا کنم صواب آن است که بنویسم . (تاریخ بیهقی ). || مفصل گفتن ، در مقابل مجمل گفتن : تا آنگاه که دیدار باشد که در این معانی سخن گشاده ت...
-
بالمشافهة
لغتنامه دهخدا
بالمشافهة. [ بِل ْ م ُ ف َ هََ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + ال + مشافهة) مشافهة. با روبرو سخن گفتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). روباروی گفتن . روبرو گفتن . (ناظم الاطباء).- رقم بالمشافهة ؛دستور زبانی . مقابل دستور کتبی : جمعی که ملازم دیوان می شوند اگر رقم...
-
مشافهات
لغتنامه دهخدا
مشافهات . [م ُ ف َ ] (ع اِ) ج ِ مشافهت : و استادم بونصر نامه ها و مشافهات نسخت کرد و نبشته آمد. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 376). و ابوالعلا به دیوان وزارت آمد و نامه ها و مشافهات استادم بستد و بخواند. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 509). و رجوع به مدخل بعد و مشافه...