کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشاعب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشاعب
لغتنامه دهخدا
مشاعب . [ م َ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ مَشعب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از المنجد). و رجوع به مشعب شود.
-
جستوجو در متن
-
مشعب
لغتنامه دهخدا
مشعب . [ م َ ع َ ] (ع اِ) راه . ج ، مَشاعب . (مهذب الاسماء). راه در کوه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). راه : مشعب الحق ؛ راهی که حق را از باطل جدا سازد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || داغی است شتران را. (منتهی الارب ) ...
-
مشعب
لغتنامه دهخدا
مشعب . [ م ِ ع َ ] (ع اِ) برما. (منتهی الارب ). برما و مته . (ناظم الاطباء). مثقب . (اقرب الموارد). || سوزن و دست افزار کاسه بند. ج ، مَشاعب . (مهذب الاسماء). ابزاری که بدان ظروف شکسته را مرمت کنند. (ناظم الاطباء). دست افزار کاسه بند. (یادداشت به خط ...