کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستعصم با پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مستعصم با
لغتنامه دهخدا
مستعصم با. [ م ُ ت َ ص ِ م ُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) عبداﷲبن منصوربن محمدبن احمد، مکنی به ابواحمد، سی و هفتمین و آخرین خلیفه ٔ عباسی . وی به سال 609 هَ. ق . در بغداد متولد شد و به سال 640 بعد از درگذشت پدرش در حالی که از خلافت عباسی غیر از نام و...
-
جستوجو در متن
-
علی اسدی
لغتنامه دهخدا
علی اسدی . [ ع َ ی ِ اَ س َ] (اِخ ) ابن نیار اسدی ناصری ، ملقّب به شیخ الشیوخ صدرالدین . وی استاد خط المستعصم خلیفه ٔ عباسی بود و در روز مبایعت با مستعصم ، او با وزیر و استادالدار ازمردم بیعت گرفتند. (از تجارب السلف نخجوانی ص 356).
-
فتح الدین
لغتنامه دهخدا
فتح الدین . [ ف َ حُدْ دی ] (اِخ ) یکی از سرداران مستعصم آخرین خلیفه ٔ عباسی در جنگ با هلاکوخان است . رجوع به حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 318 شود.
-
طایجونویان
لغتنامه دهخدا
طایجونویان . (اِخ ) خواندمیر ذیل نهضت هلاکوخان و بیان انهدام اساس خلافت بنی عباس از طایجونویان نام میبرد که در حدود سال 650 هَ . ق . وی را منگوقاآن بن تولی خان بن چنگیز با سپاه بی کرانی برای ضبط ممالک ایران نامزد کرده و او از جیحون گذشته ، پس از چندگ...
-
خدیجةالست
لغتنامه دهخدا
خدیجةالست . [ خ َ ج َ تُس ْ س ِت ْ ت ْ ] (اِخ ) وی دختر مستعصم باﷲ خلیفه ٔ عباسی است و اعراب در سیاق خود او را «ست خدیجه » می گویند. مستعصم باﷲ آخرین خلیفه ای است از خلفای بنی عباس که در 656 هَ .ق . بحکم هلاکوخان مقتول گردید. اما دختر خلیفه «ست خدیجه...
-
مؤیدالدین
لغتنامه دهخدا
مؤیدالدین . [ م ُءَی ْ ی ِ دُدْ دی ] (اِخ ) ابن علقمی . استادالدار بودبه روزگار مستنصر و مستعصم دو خلیفه ٔ عباسی . (یادداشت مؤلف ). به انواع فضایل و کمالات جبلی و اکتسابی آراسته بود، ولی خلیفه المستعصم باﷲ به ملاهی و مناهی و عشرت شام و لذت صبحگاهی ...
-
المستعصم با
لغتنامه دهخدا
المستعصم با. [ اَ م ُت َ ص ِ م ُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) عبداﷲبن المستنصر باﷲ مکنی به ابواحمد آخرین خلیفه ٔ عباسی در بغداد. وی بسال 640 هَ . ق . بخلافت رسید و به سال 656 بدست هلاکوخان کشته شد. رجوع به تاریخ الخلفاء سیوطی چ 2 صص 464 - 477 و فهرست حبیب السی...
-
حسام الدین منجم
لغتنامه دهخدا
حسام الدین منجم . [ ح ُ مُدْ دی م ُ ن َج ْ ج ِ ] به زمان مستعصم در بغداد میزیسته است . خوندمیر گوید: در آن ایام که ایلخان (هلاکو) به قتل مستعصم فرمان داد. حسام الدین به ملازمت پادشاه رفته گفت اگر خلیفه کشته گردد، عالم سیاه و تاریک شود و علامت قیامت م...
-
هولاکوخان
لغتنامه دهخدا
هولاکوخان . [ هَُ ] (اِخ ) هولاؤوبن تولی بن چنگیزخان مغول ، مؤسس سلسله ٔ ایلخانیان مغول در ایران و برادر کوچک منکوقاآن . از طرف برادر خود که در آن زمان بر ترکستان غربی و ایران و افغانستان و قسمتی از قفقاز فرمانروایی داشت مأمور دفع فرقه ٔ اسماعیلیه...
-
استادالدار
لغتنامه دهخدا
استادالدار. [ اُ دُدْ دا ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) وکیل دار. استاد سرای . یکی از مناصب عهد خلفای عباسی : اما وزیر ابن یونس چون ببغداد آمد ناصر خلیفه پسر بخاری را نیابت وزارت داده بود و باز معزول کرده و در آن حال ابن حدیده وزیر بود. ابن یونس را باز طلبی...
-
هلاگو
لغتنامه دهخدا
هلاگو. [ هَُ ] (اِخ ) هولاکو. هولائو. یکی از چهار پسر تولوی و بنابراین نوه ٔ چنگیز مغول بود. مادرش زنی عیسوی مذهب موسوم به «سرقوی تی » بود و زنش «دوقوزخاتون » نیز مسیحی بود. هلاکو در سال 651 هَ . ق . مأمور تسخیر ایران مرکزی و غربی و فرونشاندن فتنه ه...
-
قزوینی
لغتنامه دهخدا
قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) زکریابن محمود (یا زکریابن محمدبن محمود) انصاری ، مکنی به ابویحیی (یا ابوعبداﷲ) و ملقب به جمال الدین و گاهی به عمادالدین . از علماء و محدثان است . نسب وی به مالک بن انس میرسد و در دوره ٔ مستعصم عباسی منصب قضاء واسط و حِلّه بد...
-
آل عباس
لغتنامه دهخدا
آل عباس . [ ل ِ ع َب ْ با ] (اِخ ) نام بطنی از بنی هاشم از نژاد عباس بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف ، عم ّ پیغمبر خاتم (ص ). این نام گاهی بر خلفای عباسی که پس از بنی امیه خلافت یافتند اطلاق میشود. خلفای عباسی از سال 132 تا 656 هَ .ق . خلافت داشته ان...
-
صفی الدین
لغتنامه دهخدا
صفی الدین . [ ص یُدْ دی ] (اِخ ) عبدالمؤمن . مؤلف فوات الوفیات از عز اربلی طبیب آرد: صفی الدین را فضایل فراوان بود و علوم بسیار داشت از آن جمله عربیت و نظم شعر و انشاء و تاریخ و خلاف و موسیقی است و در زمان وی کسی منسوب را مانند او نمی نوشت و در این...