کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مساومة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مساومة
لغتنامه دهخدا
مساومة. [ م ُ وَ م َ ] (ع مص ) بها کردن متاع . (منتهی الارب ). بها کردن با کسی . (تاج المصادر بیهقی ). با کسی مکاس کردن در بیع. (المصادر زوزنی ). با کسی درنگ کردن در بیع برای گران فروختن و دقت نمودن در خریدن و فروختن . (غیاث ) (آنندراج ). گران عرضه د...
-
واژههای همآوا
-
مساومت
لغتنامه دهخدا
مساومت . [ م ُ وَ م َ ] (ع مص ) بها کردن متاع . مساومة. رجوع به مساومة شود.
-
جستوجو در متن
-
مساومت
لغتنامه دهخدا
مساومت . [ م ُ وَ م َ ] (ع مص ) بها کردن متاع . مساومة. رجوع به مساومة شود.
-
مساوم
لغتنامه دهخدا
مساوم . [ م ُ وِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مساومة. آنکه متاعی را زیاده از آنچه دیگری خریده است میخرد. (ناظم الاطباء). رجوع به مساومة شود.
-
بها کردن
لغتنامه دهخدا
بها کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قیمت کردن . (فرهنگ فارسی معین ). اثمان . استیام . تساوم . مساومه . (یادداشت بخط مؤلف ) : متاع نیکوی برکار میدیدبها میکرد چون بازار میدید. نظامی .برخیز تا طریق تکلف رها کنیم دکان معرفت بدو جو پربها کنیم . سعدی .بو...
-
عقد
لغتنامه دهخدا
عقد. [ ع َ ] (ع اِمص ، اِ) پذرفتاری و پیمان . (منتهی الارب ). پیمان و زینهار. (مهذب الاسماء). قرارداد : پسندیده تر آن است که میان ما دو دوست عهدی باشد و عقدی بدان پیوسته گردد. (تاریخ بیهقی ص 210). چنگ درزده ام در بیعت او به وفای عهد و بری ساختن ذمه و...
-
بیع
لغتنامه دهخدا
بیع. [ ب َ ] (ع مص ) بیعة. مبیع.خریدن و فروختن (از اضداد). (از منتهی الارب ). پرداخت ثمن و دریافت مثمن یا بعکس (از اضدادست ). (از اقرب الموارد). خریدن و فروختن . (ترجمان القرآن ). خرید وفروخت . (مهذب الاسماء). بیع از لغات اضداد و بمعنی مبیع باشد و غا...