کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مساتق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مساتق
لغتنامه دهخدا
مساتق . [ م َ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ مُستقة. رجوع به مستقة شود.
-
جستوجو در متن
-
مستقه
لغتنامه دهخدا
مستقه .[ م َ ت َ ق َ ] (معرب ، اِ) عبارت از آهنی است مانند ذراع که بر آن علامات و نشانهایند که بدان آب قسمت می کنند. هر علامتی دلیل است بر مقدار مستقه . || بعضی دیگر گویند که مراد از مستقه جزوی است از اجزای این آب . ج ، مساتق و مساتیق . (از تاریخ قم ...
-
مستقة
لغتنامه دهخدا
مستقة. [ م ُ ت ُ ق َ / م ُ ت َ ق َ ] (معرب ، اِ) معرب مشته ٔ فارسی . پوستین درازآستین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از المعرب جوالیقی ) : عن أنس بن مالک أن ملک الروم أهدی الی رسول اﷲ(ص ) مستقة من سندس فلبسها رسول اﷲ(ص ) فکأنی أنظر الی یدیه...