مستقة. [ م ُ ت ُ ق َ / م ُ ت َ ق َ ] (معرب ، اِ) معرب مشته ٔ فارسی . پوستین درازآستین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از المعرب جوالیقی ) : عن أنس بن مالک أن ملک الروم أهدی الی رسول اﷲ(ص ) مستقة من سندس فلبسها رسول اﷲ(ص ) فکأنی أنظر الی یدیها تذبذبان فبعث بها اًلی جعفر فقال : ابعث بها الی اخیک النجاشی . (المعرب جوالیقی ص 308). || آلتی که بدان چنگ و مانند آن نوازند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، مَساتِق .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.