کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزاحت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مزاحت
لغتنامه دهخدا
مزاحت . [ م ُ ح َ ] (ع مص ) مزاحة. لاغ . لاغ کردن . شوخی کردن . مُزاح . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). بازی کردن . (از قانون الادب ج 1 ص 395 چ بنیاد فرهنگ ). خوش طبعی . شوخی . و رجوع به مزاحة و مزاحه و مزاح شود.
-
واژههای همآوا
-
مزاحة
لغتنامه دهخدا
مزاحة. [ م ُ ح َ ] (ع مص ) لاغ کردن . لاغ . شوخی کردن . مزاح . مزاحه .مزاحت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). خوش طبعی . شوخی . رجوع به مزاح و مزاحه و مزاحت شود. بازی کردن . (قانون الادب ج 1 ص 395 چ بنیاد فرهنگ ): مزاحة، ممازحة؛ لاغ ...
-
جستوجو در متن
-
مزاحه
لغتنامه دهخدا
مزاحه . [ م ُ ح َ ] (ع مص )مزاحة. مزاحت . رجوع به مزاحة و مزاحت و مزاح شود.
-
مزاحة
لغتنامه دهخدا
مزاحة. [ م ُ ح َ ] (ع مص ) لاغ کردن . لاغ . شوخی کردن . مزاح . مزاحه .مزاحت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). خوش طبعی . شوخی . رجوع به مزاح و مزاحه و مزاحت شود. بازی کردن . (قانون الادب ج 1 ص 395 چ بنیاد فرهنگ ): مزاحة، ممازحة؛ لاغ ...
-
هزل
لغتنامه دهخدا
هزل . [ هََ ] (ع مص ) لاغر گردانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || لاغر گردیدن مرد. || مردن شتران کسی پس از درویش شدن وی . || (اِ) بیهودگی . خلاف جد. (منتهی الارب ). لاغ . سخن بیهوده . (یادداشت به خط مؤلف ). آن است که از لفظ معنای آن اراد...
-
مزاح
لغتنامه دهخدا
مزاح . [ م ِ /م َ /م ُ ] (ع مص ) با هم خوش طبعی کردن . (غیاث ) (آنندراج ). خوشمزگی . فکاهت . لودگی . چکگی . مفاکهة. مفاکهت . طیبت . مطایبه . مَزح . ممازحت . ممازحة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مزاح کردن . (تاج المصادر). لاغ . (صراح ). (منتهی الارب )...