مزاحة. [ م ُ ح َ ] (ع مص ) لاغ کردن . لاغ . شوخی کردن . مزاح . مزاحه .مزاحت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). خوش طبعی . شوخی . رجوع به مزاح و مزاحه و مزاحت شود. بازی کردن . (قانون الادب ج 1 ص 395 چ بنیاد فرهنگ ): مزاحة، ممازحة؛ لاغ کردن باکسی . (از منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.