کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرفاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرفاء
لغتنامه دهخدا
مرفاء. [ م َ ف َءْ / م ُ ف َءْ ] (ع اِ) اسم مکان از رف ء و ارفاء. جای به لب آمدن کشتی . (منتهی الارب ) (صراح ). آنجا که کشتی را به کنار توان نزدیک کرد. آنجا که کشتی را به کناره کشند. ایستگاه کشتی در کناره . کنار و لب در دریا. بندر. اسکله . ج ، مَرافی...
-
جستوجو در متن
-
مرافی
لغتنامه دهخدا
مرافی ٔ. [ م َ ف ِءْ ] (ع اِ) ج ِ مرفاء. (از اقرب الموارد). رجوع به مرفاء شود.
-
اسکله
لغتنامه دهخدا
اسکله .[ اِ ک ِ ل ِ ] (از ایتالیایی ، اِ) (از ایتالیائی اسکالا) بندر. لنگرگاه . مرفاء. اسقاله . سقاله . اصقالة. (دزی ج 1 ص 23 و 663). بارانداز. رجوع به اسقاله شود.
-
مینا
لغتنامه دهخدا
مینا. (ع اِ)میناء. سر لنگرگاه کشتی . (منتهی الارب ). مرفاء. بندرو لنگرگاه کشتی . (ناظم الاطباء). حوضچه ٔ ساحلی بندرها. حوضچه مانندی بر ساحل دریا محاذی یا مجاور بندر که ضلع یا اضلاعی از آن متکی به ساحل و بقیه مصنوعاً از آب برآورده و ساخته باشند و گذرگ...