کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرضا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
مرزا
لغتنامه دهخدا
مرزا. [ م ِ ] (اِ مرکب ) میرزا. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). صورت دیگری است از تلفظ کلمه ٔ میرزا. رجوع به میرزا شود : بدین وسیله که مرزا سعید ما تنهاست چه خوب کرد که فیاض رفت از دل ما.فیاض لاهیجی (آنندراج ).
-
مرضع
لغتنامه دهخدا
مرضع. [ م َ ض َ ] (ع اِ) سر پستان و هر جایی که مکیده شود. ج ، مَراضع. (ناظم الاطباء). پستان . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
مرضع
لغتنامه دهخدا
مرضع.[ م ُ ض ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر ارضاع . رجوع به ارضاع در ردیف خود شود. زن که بچه ٔ شیرخواره دارد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و چون صفتی است مخصوص اناث لذا احتیاجی به تاء تأنیث ندارد. (از اقرب الموارد). ج ، مرضعات و مَراضع و مراضیع. ...
-
جستوجو در متن
-
تعفین
لغتنامه دهخدا
تعفین . [ ت َ ] (ع مص ) برگردانیدن بو و مزه ٔ گوشت را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تغییر بوی گوشت . (از اقرب الموارد). || مأخوذ از عربی . تخمیر. (ناظم الاطباء). || به اصطلاح دواسازی خیساندن دارویی را در شراب و سرکه و الکل و عرق کشمش و جز آن در مد...
-
خداش
لغتنامه دهخدا
خداش . [ خ ِ ](اِخ ) ابن دحاح . از مالک خبر منکری که بدو تعلق ندارد، روایت کرده است و از او نیز تمتام نقل حدیث نموده است . او را از زمره ٔ بصریان آورده اند. دارقطنی ، خداش را از ضعفای راویان مالک ذکر کرده است و این بعد از آن است که حدیثی که از طریق م...
-
اشعار
لغتنامه دهخدا
اشعار. [ اِ ] (ع مص ) آگاهی و اطلاع دادن . (فرهنگ نظام ). اشعره الامر؛ آگاهانید وی را از آن کار و کذا اشعره بالامر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شعار پوشانیدن کسی را. || اشعر الجنین ؛ موی برآورد بچه در شکم مادر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)....
-
مرض
لغتنامه دهخدا
مرض . [ م َ رَ / م َ ] (ع اِ) بیماری و پراکندگی مزاج بعد صحت و درستگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بیماری . (غیاث ) (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ). ج ، اَمراض . صاحب منتهی الارب گوید به فتح اول بیماری مخصوص قلب و دل ، و به فتح اول و نیز به فتح اول و ...
-
صلاح الدین
لغتنامه دهخدا
صلاح الدین .[ ص َ حُدْ دی ] (اِخ ) زرکوب . وی یکی از مشایخ صوفیه است و خرقه ٔ او بچند واسطه به شیخ ضیاءالدین ابونجیب سهروردی می رسد و مولانا جلال الدین رومی در بادی امر بدو ارادت می ورزید. رجوع به فهرست فیه ما فیه شود.جامی در نفحات الانس آرد: شیخ صلا...
-
ابیوردی
لغتنامه دهخدا
ابیوردی . [ اَ وَ ] (اِخ ) محمدبن احمد الأبیوردی الکوفنی و کوفن یکی از قراء ابیورد است و یاقوت گوید: ابوالمظفر محمدبن ابی العباس احمدبن محمد ابی العباس احمدبن اسحاق بن ابی العباس محمد الامام بن اسحاق بن الحسن ابی الفتیان بن ابی مرفوعه منصوربن معاویة...