کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محیاة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محیاة
لغتنامه دهخدا
محیاة. [ م َح ْ ] (ع ص ) محواة. پرمار. مارناک . محیات . (آنندراج ). ارض محیاة یا محواة؛ زمینی مارناک .
-
محیاة
لغتنامه دهخدا
محیاة. [ م ُ ح َی ْ یا ] (ع ص ) اسم مفعول از تحیة. (از معجم البلدان ). سلام و درود و تحیة فرستاده شده .
-
محیاة
لغتنامه دهخدا
محیاة. [م ُ ح َی ْ یا ] (اِخ ) نام پشته ای است از بنی اسد. || آبی است اهل نبهانیة را. (معجم البلدان ).
-
واژههای مشابه
-
محیاه
لغتنامه دهخدا
محیاه . [ ] (اِخ ) بنت امرة القیس بن عدی الکلابیة، از ازواج حضرت علی (ع ). (حبیب السیر چ تهران جزو چهارم از ج 1 ص 196).
-
واژههای همآوا
-
مهیات
لغتنامه دهخدا
مهیات . [ م َ هََ ](ع اِ) ج ِ مهاة. (منتهی الارب ). رجوع به مهاة شود.
-
مهیعة
لغتنامه دهخدا
مهیعة. [ م َ ی َ ع َ ] (اِخ ) نام جحفه که موضعی است میان حرمین ، میقات شامیان در حج . (منتهی الارب ). جائی است نزدیک به جحفة. (معجم البلدان ).
-
محیات
لغتنامه دهخدا
محیات . [ م َح ْ ] (ع ص ) محیاة. زمین مارناک . (آنندراج ). رجوع به محیاة شود.
-
محیات
لغتنامه دهخدا
محیات . [ م ُ ح َی ْ یا ] (ع اِ) جماعت زنده کرده شده . (غیاث ).
-
جستوجو در متن
-
محواة
لغتنامه دهخدا
محواة. [ م َح ْ ] (ع ص ) محیاة. پُرمار. ارض محواة و محیاة؛ زمینی مارناک . زمینی بسیارمار. (مهذب الاسماء).
-
محیات
لغتنامه دهخدا
محیات . [ م َح ْ ] (ع ص ) محیاة. زمین مارناک . (آنندراج ). رجوع به محیاة شود.
-
مارناک
لغتنامه دهخدا
مارناک . (ص مرکب ) جایی که پر از ماران باشد. جای پر از مار. (ناظم الاطباء). ارض محیاة و محواة، زمینی مارناک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
حازوق
لغتنامه دهخدا
حازوق . (اِخ ) مردی از خوارج . صاغانی گوید او بدست عبداﷲبن نعمان بن عبداﷲبن وهب بن سعدبن عوف بن عامر... کشته شد. ابومحمدبن الاعرابی گوید دختر او محیاة، و بقول ابن الکلمی ، خواهر او، و بقول جوهری زن او و یا مادر او، در مرثیه ٔ وی برای ضرورت وزن حِزاقا...