کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجسم ساختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
روح مجسم
لغتنامه دهخدا
روح مجسم . [ ح ِ م ُ ج َس ْ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از انبیا و اولیا. (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). || کنایه از معشوق و هرچیز زیبا و خوب . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ).
-
مجسم شدن
لغتنامه دهخدا
مجسم شدن . [ م ُ ج َس ْ س َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) جسمیت یافتن . به صورت جسم درآمدن . || آشکار شدن . نمایان شدن . پدیدار شدن .
-
مجسم کردن
لغتنامه دهخدا
مجسم کردن . [ م ُ ج َس ْ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جسمیت دادن . به صورت جسم درآوردن . || مصور کردن . صورت دادن در ذهن به امری خیالی یا غایب و دور.
-
مجسم شده
لغتنامه دهخدا
مجسم شده . [ م ُ ج َس ْ س َ ش ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) جسمیت یافته . به صورت جسم درآمده : مستنصر باﷲ که از فضل خدای است موجود و مجسم شده در عالم فانیش .ناصرخسرو.
-
اعداد مجسم
لغتنامه دهخدا
اعداد مجسم . [ اَ دِ م ُ ج َس ْ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عددهای مجسم . این آن عددهاست که بحاصل آیند از عددی چند بار عدد کرده و آنچه گرد آید چند بار عدد سوم کرده ، اگر این سه عدد راست باشند آنچه گرد آیداز ایشان مکعب نام کنند و یکی از این عددها کع...
-
جستوجو در متن
-
هارپینیی
لغتنامه دهخدا
هارپینیی . (اِخ ) هانری . نقاش فرانسوی که در سال 1819 م . در والنسین متولد شد و به سال 1916 در سن پریوه درگذشت . تعلیماتی از آگار گرفت و به منظره سازی رغبت یافت .وی هنرمندی توانا بود و هم ّ خود را بیشتر در ساختن دورنما و مناظر زیبای طبیعت به کار برد....
-
وهمی
لغتنامه دهخدا
وهمی . [ وَ می ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به وهم . (اقرب الموارد). خیالی . || بر جزئی که با وهم درک میشود اطلاق میگردد. (کشاف اصطلاحات الفنون ). || گاهی اطلاق میشود بر آنچه قوه ٔ متخیله از پیش خود آن را درست کرده باشد و مانند محسوسات باشد. خلاصه اینکه اخت...
-
مصور
لغتنامه دهخدا
مصور. [ م ُ ص َوْ وَ ] (ع ص ) نعت مفعولی از تصویر. || نقاشی شده و دارای صورت و شکل . (ناظم الاطباء). نقش شده . به نقش . نگاشته . تصویرشده . به صورت درآمده . پیکرکرده . درصورت آورده . (یادداشت مؤلف ) : یکی همچو دیبای چینی منقش یکی همچو ارتنگ مانی مصو...
-
جاودان کبیر
لغتنامه دهخدا
جاودان کبیر. [ وِ ن ِ ک َ ] (اِخ ) جاودان نامه سومین اثر فضل اﷲ حروفی است و از کتب مقدسه ٔ حروفیه بشمار است . رجوع به حروفیه در همین لغت نامه شود. در این کتاب که بلهجه ٔ استرآبادی است لغات محلی بسیار موجود است که برخی از آنها در ذیل ذکر میگردد: آمی ب...
-
ضرب
لغتنامه دهخدا
ضرب . [ ض َ ] (ع اِمص ) ضربت . کوب . زد. لطم . (تاج المصادر) : دید پرروغن دکان و جاش چرب بر سرش زد گشت طولی کل ز ضرب . مولوی . || کوفتن . زدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). زخ . زخم . زدن بشمشیر : بجمشید گفتاکه ای نامدارکنون ضرب مردان یکی پای دار. ...
-
رنسانس
لغتنامه دهخدا
رنسانس . [ رُ ن ِ سا ] (فرانسوی ، اِ) احیاء. بازگشت به زندگی . اعاده ٔ حیات . تولد جدید.تجدید حیات . || (اِخ ) اصطلاحاً، بطور خاص دوره ٔ تجدد و جنبشی را گویند که در پایان قرون وسطی و آغاز قرون جدید (قرن 14 - 16 م .) برای احیای ادبیات و علوم و صنایع د...
-
ابوالفضل
لغتنامه دهخدا
ابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) بیهقی . الشیخ ابوالفضل محمدبن الحسین الکاتب البیهقی . ابوالحسن علی بن زید بیهقی در صص 178 - 175 گوید: او دبیر سلطان محمود بود به نیابت ابونصربن مشگان و دبیر سلطان محمدبن محمود بود و دبیر سلطان مسعودآنگاه دبیر سلطان ...
-
پلین
لغتنامه دهخدا
پلین . [ پْلی / ی ِ ](اِخ ) کائیوس پلینیوس سکوندوس معروف به پلین بزرگ . عالم طبیعی و نویسنده ٔ رومی مولد، کم در عصر تی بر بسال 23 م .، متوفی در زمان تیتوس بسال 79. وی در سپاه روم به خدمت پرداخت و از جنگهای روم کتابی در فن پرتاب کردن زوبین هنگام سواری...
-
پان ته آ
لغتنامه دهخدا
پان ته آ. [ت ِ ] (اِخ ) گزنفون در کتاب 4، فصل 2 آرد که : در خلال این احوال مادیها غنائم را تقسیم کردند و برای کوروش خیمه ٔ باشکوهی با تمام لوازم معیشت و یک زن شوشی ، که زیباترین زن آسیا بشمار میرفت ، با دو زن سازنده گذاردند. گرگانیها هم با سهام خودشا...