کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجادله کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجادله کردن
لغتنامه دهخدا
مجادله کردن . [ م ُ دَ ل َ / دِ ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ستیزیدن . جنگ کردن : به آواز بلند و به محاوره ٔ سفها و الفاظ اخساء مجادله و مخاطبه کنند و مایه ٔ عداوت مدخر نهند.(اخلاق ناصری ). و با ما مجادله و مضاربه کنند. (تاریخ قم ص 11). || خصومت ورزیدن . ...
-
واژههای مشابه
-
مجادلة
لغتنامه دهخدا
مجادلة. [ م ُ دَ ل َ ] (اِخ ) سوره ٔ پنجاه و هشتمین از قرآن ، مدنیه و آن بیست و دو آیت است ، پس ازحدید و پیش از حشر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
جستوجو در متن
-
بگومگو کردن
لغتنامه دهخدا
بگومگو کردن . [ ب ِ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جر و بحث کردن .مباحثه . مجادله . مشاجره . محاجه کردن . گفتگو کردن .
-
آوردیدن
لغتنامه دهخدا
آوردیدن . [ وَ دی دَ ] (مص ) حمله کردن . جنگ آوری . (برهان ). رزم دادن . نبرد. حرب و مجادله کردن .
-
جر و بحث کردن
لغتنامه دهخدا
جر و بحث کردن . [ ج َرْ رُ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مجادله ٔ سخت در گفتار را بدرازاکشاندن . (از یادداشت مؤلف ). رجوع بجر و بحث شود.
-
جر و بحث
لغتنامه دهخدا
جر و بحث . [ ج َرْ رُ ب َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) مجادله ٔ سخت در گفتار. مجادله . درازی و اطاله ٔ سخن و دلیل . (از یادداشت مؤلف ). و با شدن و کردن صرف میشود.
-
یکی با دو
لغتنامه دهخدا
یکی با دو. [ی َ / ی ِ دُ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) یکی به دو.- یکی با دو کردن ؛ یک و دو کردن . مجادله کردن . جدل کردن . ستهیدن به سخن . با کسی به سخن ستهیدن . محاجه کردن . (یادداشت مؤلف ) : بجز خموشی روی دگر نمی بینم که نیست با تو یکی با دو کر...
-
مقاولة
لغتنامه دهخدا
مقاولة. [ م ُ وَ ل َ ] (ع مص ) با کسی قول کردن . (المصادر زوزنی ). با کسی قول کردن و گفت و شنید کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مفاوضة. مجادلة. (اقرب الموارد). و رجوع به مقاوله و مقاولت شود.
-
واکاویدن
لغتنامه دهخدا
واکاویدن . [ دَ ] (مص مرکب ) جستجو کردن . تفحص نمودن . تفتیش کردن . (ناظم الاطباء). کاوش . جستجو. تفحص . (آنندراج ). بازکاویدن . بحث و فحص کردن .- واکاویدن از ؛ پژوهیدن از. (یادداشت مؤلف ).|| در عبارت زیر از المصادر معنی کوشیدن و کشمکش کردن میدهد: ا...
-
تراد
لغتنامه دهخدا
تراد. [ ت َ رادد ] (ع مص ) از یکدیگر ردکردن . (آنندراج ). فسخ معاهده کردن و بر هم زدن معاهده . (ناظم الاطباء). فسخ کردن بیعی با رضایت طرفین . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || نزاع کردن و مجادله کردن . (ناظم الاطباء). شکوخیدن زبان در جواب . (اقرب الم...
-
غرغشه
لغتنامه دهخدا
غرغشه . [ غ َ غ َ ش َ / ش ِ ] (اِ) خرخشه . شلتاق کردن ، و بی سبب و بی موقع با کسی مجادله نمودن و خصومت ورزیدن . (برهان قاطع) (آنندراج ). بیجا و بی هنگام با کسی دشمنی کردن . مبدل خرخشه . (فرهنگ نظام ).
-
بالاچاقی
لغتنامه دهخدا
بالاچاقی . (حامص مرکب ) عمل بالاچاق .- بالاچاقی کردن ؛ مکابره و بیشتر در سخن درشتی کردن و برتری خواستن . مجادله . بی ادبی با بزرگتر. نسبت ببزرگتر در گفتار از حد ادب بیرون شدن . سخنان بی ادبانه و جسورانه گفتن کهتر نسبت به مهتر. (یادداشت مؤلف ).
-
مراء
لغتنامه دهخدا
مراء. [ م ِ ] (ع مص ) با کسی ستهیدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 88) (دستورالاخوان ). جدال و ستیزه کرده .(غیاث اللغات ). پیکار نمودن با کسی . جدال کردن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). مجادله کردن و پا فشردن . (از متن اللغة). مجادله کردن . منازعه کردن ....