کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متصله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متصله
لغتنامه دهخدا
متصله .[ م ُت ْ ت َ ص ِ ل َ ] (ع ص ) متصل . (ناظم الاطباء). مؤنث متصل . رجوع به قضیه ٔ متصله در همین لغت نامه شود.
-
واژههای همآوا
-
متسلح
لغتنامه دهخدا
متسلح . [ م ُ ت َ س َل ْ ل ِ ] (ع ص ) سلاح پوشنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سلاح پوشیده . (ناظم الاطباء) : ... تا به مجالحان و متسلحان تشبهی کرده . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 طهران ص 105). و رجوع به تسلح شود.
-
جستوجو در متن
-
واص
لغتنامه دهخدا
واص . [ صِن ْ ] (ع ص ) نبت واص ؛ گیاه با هم نزدیک و درهم . (منتهی الارب ). ارض واصیةالنبات ؛ ای متصله . (از اقرب الموارد).
-
شرطیة
لغتنامه دهخدا
شرطیة. [ ش َ طی ی َ ] (ع ص نسبی ) یا شرطیة. تأنیث شرطی . فرگروی . (ناظم الاطباء).- جمله ٔ شرطیه . (اصطلاح نحو). رجوع به شرط شود.- شرطیه ٔ متصله ؛ فرگروی پیوسته . (از ناظم الاطباء).- شرطیه ٔ منفصله ؛ فرگروی واگشته . (ناظم الاطباء).- قضیه ٔ شرطیه ...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل .[ اِ ] (اِخ ) حقی (بک ) المیلاسی . او راست : الخط الجدید، و آن رساله ایست در اصلاح خط عربی بزعم مؤلف با کتابت بحروف متصله . (معجم المطبوعات ج 1 ستون 442).
-
اسین
لغتنامه دهخدا
اسین . [ ] (اِ) بیرونی در عیوب اصلی یاقوت گوید: «و منها غمامة صدفیة بیضاء متصلة به من جانب و یسمی الأسین ، فان لم یکن غائراً فیه ذهب به الحک ، و الا فلا حیلة فی الغائر.» (الجماهر بیرونی ص 38).
-
حرف منفصل
لغتنامه دهخدا
حرف منفصل . [ ح َ ف ِ م ُ ف َ ص ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هفت حرف از حروف الفباء منفصل است و آنها را حروف سبعه ٔ منفصله و خواتیم نیز نامند، که در نوشتن به حرفی دیگر منضم نگردد: ا، د، ذ، ر، ز، ژ، و. و باقی حروف را غیرمنفصله یا متصله گویند. (کشاف اصط...
-
مطلقة
لغتنامه دهخدا
مطلقة. [ م ُ ل َ ق َ ] (ع ص ) مؤنث مطلق . خودسر و رها. مطلقه .- حکومت مطلقه ؛ حکومت خودسر. مقابل حکومت مشروطه . رجوع به حکومت شود. || (اصطلاح فن منطق ) به انواعی از قضایا اطلاق شود. رجوع به قضیه در همین لغت نامه و ترکیب های زیر شود.- قضیه ٔ مطلقه ؛...
-
غمامة
لغتنامه دهخدا
غمامة. [ غ َ م َ ] (ع اِ) ابر. ابر سفید. ج ، غَمام ، غَمائِم . (منتهی الارب ). واحد غمام . ابر سپید که همه جای آسمان بپوشد. سحابة. || اسفنج . ج ، غمامات . در الجماهر بیرونی ص 38 آمده : و منها (من عیوب الیاقوت ) غمامة صدفیة بیضاء متصلة به من جانب ، و ...
-
لزومیة
لغتنامه دهخدا
لزومیة. [ ل ُ می ی َ ](ع ص نسبی ) تأنیث لزومی . || قضیه ٔ شرطیه ٔ متصله ٔ لزومیة. رجوع به قضیة شود. جرجانی در تعریفات گوید: ماحکم فیها بصدق قضیة علی تقدیر اخری لعلاقةبینهما موجبة لذلک . (تعریفات ). اللزومیة الذهنیة، کونه بحیث یلزم من تصور المسمی فی ...
-
اتفاقیه
لغتنامه دهخدا
اتفاقیه . [ اِت ْ ت ِ قی ی َ ] (ع ص نسبی ) قضیه ٔ شرطیه ٔ متصله . و آن قضیه ای است که دراو حکم شود به صدق تالی بر فرض صدق مقدم و علاقه ای بین آنها موجود نیست بلکه بمجرّد صدق آن دو این قضیه اتفاق می افتد؛ مثلاً: ان کان الانسان ناطق فالحمار ناهق . بعضی...
-
احمدآباد
لغتنامه دهخدا
احمدآباد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ناحیه ای است نزدیک کوفه چنانکه ابن الاثیر در حوادث سال 285 هَ . ق . آورده : کان بالکوفة ریح صفراء فبقیت الی المغرب ثم اسودت فتضرع الناس ثم أمطروا مطراً شدیداً برعود هائلة و بروق متصلة ثم سقط بعد ساعة بقریة تعرف باحمدآباد ...
-
قیاس اقترانی
لغتنامه دهخدا
قیاس اقترانی . [ س ِ اِ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اقترانی آن بود که نتیجه و نقیض آن هیچکدام بالفعل در قیاس مذکور نبود و استثنائی آن بود که نتیجه یا نقیضش بالفعل در قیاس مذکور بود. و فرق است میان مذکور و موضوع بمعنی مسلم چه مذکورباشد که در معرض تس...