کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متخ
لغتنامه دهخدا
متخ . [ م َ ] (ع مص ) دنب بر زمین فرو بردن ملخ جهت خایه نهادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || استوار شدن در چیزی و پائیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || از جائی برکندن . || گائیدن . || زدن . || دور ...
-
متخ
لغتنامه دهخدا
متخ . [ م ُ ت ِخ خ ] (ع ص ) آن که خمیر ترش در خمیر می نهد و نیکو خمیر کننده . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
مطخ
لغتنامه دهخدا
مطخ . [ م َ ] (ع اِ) آب لای ناک تک چاه که خوردن نتوانند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ازاقرب الموارد). آب لای ناک تک چاه و یا حوض که در آن کرمهای سیاه باشد و خوردن نتوانند. (ناظم الاطباء).
-
مطخ
لغتنامه دهخدا
مطخ . [ م َ ] (ع مص ) به دست زدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). با دست زدن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بسیار خوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || انگبین لیسیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). لیسیدن انگبین . (ن...
-
جستوجو در متن
-
دور ساختن
لغتنامه دهخدا
دور ساختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) راندن . دورکردن . بیرون کردن . (یادداشت مؤلف ). متخ . (منتهی الارب ): اجتفاء؛ دورساختن کسی را از جای وی . (منتهی الارب ) : به آن خواری که سگ را دور می سازند از مسجدمکرر رانده ام از آستان خویش دولت را. صائب تبریزی .رجوع...
-
بلند
لغتنامه دهخدا
بلند. [ ب ُ ل َ ] (ص ، ق ) مقابل پست . (از برهان ). مرتفع و عالی و سرافراز. (ناظم الاطباء). کشیده . افراشته . برافراشته . مرتفع، در مقابل کوتاه و پست . (فرهنگ فارسی معین ). اشرف . أعلی . أعیط. افراخته . باذخ . أکوم . باسق . تِلو. جاهض . رفیع. رفیع...