کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مانی فریب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مانی فریب
لغتنامه دهخدا
مانی فریب . [ ف ِ / ف َ ] (نف مرکب ) که مانی را بفریبد. به مجاز، آنچه بسیار ماهرانه و هنرمندانه ساخته شده باشد : برآورد کلکی به آیین و زیب رقم زد بر آن حوض مانی فریب . نظامی .خرد با روی خوبان ناشکیب است شراب چینیان مانی فریب است .نظامی .
-
واژههای مشابه
-
مانی تربتی
لغتنامه دهخدا
مانی تربتی . [ ی ِ ت ُ ب َ ] (اِخ ) ملا... از مردم تربت است .نویسندگی می کند و طبع خوب دارد. بیت زیر از اوست :زبت کمتر نئی آموز از او تمکین محبوبی که پیشش سجده آرند و نگوید یک سخن با کس .(از مجالس النفایس ص 167).
-
مانی شیرازی
لغتنامه دهخدا
مانی شیرازی . [ ی ِ ] (اِخ ) از شاعران معاصر سام میرزای صفوی بود و در زمان شاه اسماعیل صفوی در سپاهیگری به مقام بلندی رسید. در نقاشی نیز دست داشت . درگورستان سرخاب تبریز مدفون است . غزل زیر از اوست :حدیث درد من گر کس نگفت افسانه ای کمتروگر من هم نباش...
-
مانی مشهدی
لغتنامه دهخدا
مانی مشهدی . [ ی ِم َ هََ ] (اِخ ) علاوه بر شاعری در کاسه گری و نقاشی نیز استاد بود و بدان جهت مانی تخلص داشت . (از مجالس النفایس ص 240). بواسطه ٔ لطافت طبع مورد توجه محمد مؤمن میرزا پسر سلطان حسین میرزا واقع و از جمله ٔ مقربان وی شد و در مشهد با هم...
-
مانی الموسوس
لغتنامه دهخدا
مانی الموسوس . [ نِل ْ م ُ وَ وَ ] (اِخ ) محمدبن القاسم مکنی به ابوالحسن متوفی به سال 245 هَ . ق از شاعرانی بود که طبعی بسیار ظریف و لطیف داشت . از مردم مصر بود و در عهد متوکل عباسی به بغداد آمد. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 964). و رجوع به فوات الوفیات ج 2...
-
مانی توبا
لغتنامه دهخدا
مانی توبا. [ ت ُ ] (اِخ ) دریاچه ای در کانادا در ولایتی به همین نام . (از لاروس ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
مانی توبا
لغتنامه دهخدا
مانی توبا. [ ت ُ ] (اِخ ) یکی از ولایات مرکزی کانادا که در شرق ولایت «ساسکاچوان » و مغرب «اونتاریو» و شمال امریکای شمالی واقع است و 963 هزار تن سکنه دارد. مرکز آن وینی پگ است و این ولایت یکی ازمراکز تولید گندم کانادا بشمار می آید. (از لاروس ).
-
اصحاب مانی
لغتنامه دهخدا
اصحاب مانی . [ اَ ب ِ ] (اِخ ) پیروان مانی . کسانی که به مانویت اعتقاد داشتند. رجوع به مانی و مانویه ، و ملل و نحل شهرستانی چ مطبعه ٔ حجازی قاهره ج 1 ص 72 شود.
-
انجیل مانی
لغتنامه دهخدا
انجیل مانی . [ اِ ل ِ ] (اِخ ) کتاب معروف مانی که آنرا در پهلوی ارتنگ و در یونانی ایقون و در پارتی اردهنگ و در قبطی ایقونس و در کتب مانوی چینی «تصویر دو اصل بزرگ »و در فارسی ارتنگ و ارثنگ و ارژنگ نامیده اند. قطعاتی از آن در آثار تورفان بدست آمده است ...
-
ابراهیم قره مانی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم قره مانی . [ اِ م ِ ق َ رَ ] (اِخ ) از امرای قره مان در آسیای صغیر، فرزند محمدبن علاءالدین قره مانی . با عم خود علی بیک اتحاد و باپدر مخالفت کرده قره مان را بضبط خویش آورد اما پدرش باز بر ملک خود استیلا یافت و ابراهیم صاحب ترجمه پس از وفات او...
-
حسین آباد مانی
لغتنامه دهخدا
حسین آباد مانی . [ ح ُ س َ دِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان قزوین . 36هزارگزی باختر آبیک ، 12هزارگزی راه عمومی . سکنه ٔ آن 25 نفر از طایفه ٔ مانی هستند وتغییر مکان نمیکنند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
جستوجو در متن
-
مغبونی
لغتنامه دهخدا
مغبونی . [ م َ ] (حامص ) مغبون شدن . حالت و چگونگی مغبون . زیان دیدگی . فریب خوردگی در معامله و جز آن : اکنون ز مفلسی چه نوی چندین بردرد مانی و غم مغبونی . ناصرخسرو.و رجوع به مغبون شود.
-
زندیک
لغتنامه دهخدا
زندیک . [ زَ ] (ص ، اِ) شخصی را گویند که به اوامر و نواهی کتاب زند و پازند عمل نماید و معرب آن زندیق است . (برهان ) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری ) (انجمن آرا) (آنندراج ). و عرب این قوم را مجوس نام نهاده اند... (انجمن آرا) (از آنندراج ). در پهلوی...