مانی مشهدی . [ ی ِم َ هََ ] (اِخ ) علاوه بر شاعری در کاسه گری و نقاشی نیز استاد بود و بدان جهت مانی تخلص داشت . (از مجالس النفایس ص 240). بواسطه ٔ لطافت طبع مورد توجه محمد مؤمن میرزا پسر سلطان حسین میرزا واقع و از جمله ٔ مقربان وی شد و در مشهد با همین شاهزاده به سال 923 هَ . ق . به دست ازبکان بقتل رسید. ابیات زیر از اوست :
تو لبی نبخشی و من به خیال هر زمانی
لبت آن چنان ببوسم که ترا خبر نباشد
منم آنکه سنگ بر سر خورم و ننالم از تو
که نهال عاشقی را به از این ثمر نباشد
شب عیش وشادمانی بگذشت و سالها شد
چه شبی تو ای شب غم که ترا سحر نباشد.
(از تحفه ٔ سامی ص 114).
و رجوع به همین مأخذ ومجالس النفائس ص 67 و 240 شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.