کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماسکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماسکه
لغتنامه دهخدا
ماسکه . [ س ِ ک َ / ک ِ ] (ع ص ، اِ) ماسکة. مؤنث ماسِک . نگاهدارنده . بازدارنده : سلطان چون از معرکه بازگشت ماسکه ٔ سکون از دست شده و جاذبه ٔ قرار با فرار بدل گشته . (جهانگشای جوینی ). این سخن چنان بر دل خان اثر کرد که ماسکه ٔ ثبات و سکون متحرک شد. ...
-
واژههای مشابه
-
ماسکة
لغتنامه دهخدا
ماسکة. [ س ِ ک َ ] (ع ص ، اِ) قوتی است که غذا را گیرد مدت طبخ هاضمه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به ماسکه شود. || پوست پاره ای که بر روی کودک و اسب کره باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بیننا م...
-
جستوجو در متن
-
حرقفی مقعدی
لغتنامه دهخدا
حرقفی مقعدی . [ ح َ ق َ م َ ع َ ](ص نسبی ) (عضله ٔ...) عضله ای است که موجب بالا نگاه داشتن مقعد است (ماسکه ).
-
چاراسباب
لغتنامه دهخدا
چاراسباب . [ اَ ] (اِ مرکب ) علل اربعه یعنی علت مادی و علت فاعلی و علت صوری و علت غائی . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || چهارقوه یعنی قوه ٔ جاذبه و ماسکه و هاضمه و دافعه . (ناظم الاطباء). || چهارعنصر. (ناظم الاطباء).
-
ریقو
لغتنامه دهخدا
ریقو. (ص نسبی ) ریخو. (ناظم الاطباء). ریغو. ریخو. آنکه ماسکه سست دارد. (یادداشت مؤلف ). شخصی که شکمش خودبخود برود. (آنندراج ). || مجازاًسخت ضعیف و نحیف و لاغر. رجوع به ریخو و ریغو شود.
-
چهاراسباب
لغتنامه دهخدا
چهاراسباب . [ چ َ / چ ِ اَ ] (اِ مرکب ) چهار علت : علت فاعلی ، علت غائی ، علت مادی ، علت صوری . || چهارقوه : قوه ٔ هاضمه ، قوه ٔ دافعه ، قوه ٔ ماسکه ، قوه ٔ جاذبه . رجوع به چاراسباب شود.
-
ماسک
لغتنامه دهخدا
ماسک . [ س ِ ] (ع ص ) چنگ زننده به چیزی و گیرنده . (ناظم الاطباء). نگاه دارنده . و رجوع به ماسکه و تمسک شود. || قابض . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- ماسک البول ؛ دارویی است : بگیرند بلوط و کندر از هریکی یک درم تخم محلب و سعد و قرفه و خولنجان و راسن ...
-
چهارده قوت
لغتنامه دهخدا
چهارده قوت . [ چ َ / چ ِ دَه ْ ق ُوْ وَ ] (اِ مرکب ) چهارده نیرو که عبارت است از حواس ظاهری از قبیل : جاذبه ، ماسکه ، هاضمه ، دافعه ، غاذیه ، مولده ، مصوره ، نامیه ، غضبی ، شهوانی و غیره . (حکمت اشراق صص 288-287).
-
نگاه دارنده
لغتنامه دهخدا
نگاه دارنده . [ ن ِ رَ دَ / دِ ] (نف مرکب )حافظ. (السامی ). راعی . واقی . (منتهی الارب ). عاصم . (یادداشت مؤلف ). نگاه دار. نگه دارنده . نگه دار. که چیزی را نگه می دارد و حفظ می کند و برپای و قائم دارد.- قوه ٔنگاه دارنده ؛ قوه ٔ ماسکه . (فرهنگ فارس...
-
لیز
لغتنامه دهخدا
لیز. (ص ) نسو. لغزان . املس . لغزناک . سخت هموار. مانند مرمری تراشیده و بر زمین نصب کرده که پای رونده بر آن لغزد. لغزاننده ، چنانکه زمین یخ بسته . لغزنده و نرم را گویند و هر چیز که با او لغزندگی و نرمی باشد. (برهان ). لغزنده : معده ٔ لیز و آب هندوانه...
-
نباتی
لغتنامه دهخدا
نباتی . [ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب به نبات بمعنی گیاه . (ناظم الاطباء). هر چیز که نسبت به نبات داشته باشد. (فرهنگ نظام ) (آنندراج ). || از جنس نبات . گیاهی . مقابل جمادی و حیوانی .- نفس نباتی ؛ قوه ای است که جسم را در طول و عرض و عمق بکشد و بزرگ گرداند...
-
بقیر
لغتنامه دهخدا
بقیر. [ ب َ ](ع ص ، اِ) شکافته شده . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || چادری که آنرا شکافته بپوشندبی آستین . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بقیرة. رجوع به بقیرة شود. || ج ِ بَقَرَة گاوان . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم ا...
-
ذلق
لغتنامه دهخدا
ذلق . [ ذَ ل َ / ذَ ] (ع مص ) ذلاقت . تیز شدن سنان یا کارد و مانند آن . تیززبانی . تیز شدن زفان و سنان . (تاج المصادر بیهقی ). ذَلق لسان و ذَلَق لسان تیز و فصیح گردیدن زبان . تیززبان شدن . (زوزنی ). || بی آرامی . بی آرام شدن . (تاج المصادر بیهقی ). |...