کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لیکورگوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لیکورگوس
لغتنامه دهخدا
لیکورگوس . (اِخ ) پادشاه اسپارت که از غیر خانواده ٔ سلطنتی بود و دو بار نیز از سلطنت معزول گشت . یک بار از جانب ملت برای آنکه به تقسیم اراضی تن نمی داد و بار دیگر از جانب حکومت اشرافی از آنکه گمان بردندکه به تقسیم اراضی مایل است . سرانجام حیات وی مجه...
-
لیکورگوس
لغتنامه دهخدا
لیکورگوس . (اِخ ) قانونگذار اسپارت . وی پس از مرگ برادر خود پلی دکت پادشاه اسپارتا فرمانروای شهر گشت . زن برادر او هنگام مرگ شوی آبستن بود و به لیکورگوس پیغام داد که حاضر است طفل خویش را هلاک سازد و سلطنت اسپارتا را بدو سپارد مشروط بدانکه لیکورگوس با...
-
جستوجو در متن
-
ماکانیداس
لغتنامه دهخدا
ماکانیداس . (اِخ ) یکی از جباران اسپارتا بوده که پس از لیکورگوس نام ، پادشاه آن شهر، حکومت کرده است . (از اعلام تمدن قدیم فوستل دو کولانژ ترجمه ٔ نصراﷲ فلسفی ).
-
لیکورگ
لغتنامه دهخدا
لیکورگ . (اِخ ) مقنن اسپارطه . قانونگذار اسپارتی و رواج دهنده ٔ مجدد بازیهای المپ . خطیب آتنی و پس از دموستن مشهورترین آنان (حدود396 - حدود 324 ق . م .). و رجوع به لیکورگوس شود.
-
شاریلائوس
لغتنامه دهخدا
شاریلائوس . [ ءُ ] (اِخ ) پادشاه اسپارتا بود که زمان کودکی را در قیمومت عم خود لیکورگوس به سر برد و چون به سلطنت رسید با مردم آرگس به جنگ پرداخت .لکن از آن جنگ بهره ای نبرد. (تمدن قدیم فوستل کولانژترجمه ٔ نصراﷲ فلسفی ، فرهنگ اعلام و اصطلاحات ص 488).
-
ایزکراتس
لغتنامه دهخدا
ایزکراتس . [ زُ / ت ِ ] (اِخ ) از خطبای آتن است که به سال 436 ق . م . در این شهر تولد یافت و 98 سال بزیست . ایزایوس و لیکورگوس از جمله ٔ شاگردان وی بوده اند. ایزکراتس با غالب سلاطین زمان خویش رابطه داشت و به همین سبب آتنیان از راه حسد او را متهم به خ...
-
فیلوپمن
لغتنامه دهخدا
فیلوپمن . [ ل ُ پ ُ م َ ] (اِخ ) از اهالی مگالوپولیس در آکادیا و رئیس اتحاد شهرهای دوازده گانه ٔ آکائیا بود که چندین بار با سلاطین اسپارت جنگید و وطن خود را از تسلط ایشان نجات داد. با اهالی اتولیا هم در سال 208 ق . م . جنگید و بر آنان نیز غالب شد. بز...
-
اسپارت
لغتنامه دهخدا
اسپارت . [ اِ ] (اِخ ) اسپارته . اسپارتا. لاسدمون . شهر مشهور باستانی در شبه جزیره ٔموره . این شهر مرکز و پایتخت خطه ٔ لاکونیا واقع در منتهای جنوبی شبه جزیره ٔ مذکور است و در محلی ناهموار و کوهستانی در ساحل نهر اوروتاس جای دارد. اهالی دلاور و ساده من...
-
پلوتارخس
لغتنامه دهخدا
پلوتارخس . [ پْلو / پ ِ خ ُ ] (اِخ ) فلوطرخس پلوتارک . مورخ یونانی که تقریباً بین 50 تا 120م . می زیست . او علوم وقت را در آتن بیاموخت و پیرو فلسفه ٔ افلاطون گردید. بعد به مسافرتها پرداخته به ایطالیا رفت و طرف توجه رومیها شد. مدتی هم در مصر اقامت داش...