کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لِنگَه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بندر لنگه
لغتنامه دهخدا
بندر لنگه . [ ب َ دَ رِ ل ِ گ ِ ] (اِخ ) بندری است در جنوب شرقی فارس درساحل خلیج فارس . جزو شهرستانهای استان هفتم (فارس ). بخشهای تابعه ٔ آن : شیبکوه ، بستک ، جزیره ٔ کیش و گاوبندی است . جمعیت حوزه ٔ بندر لنگه 29719 تن است . حوزه ٔ بندر لنگه 4920 تن ...
-
یک لنگه پا
لغتنامه دهخدا
یک لنگه پا. [ ی َ / ی ِ ل ِ گ َ / گ ِ] (ق مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) یک لنگ پا. بر یک پا.- یک لنگه پا ایستادن ؛ مصراً پافشاری کردن . با پافشاری . مصراً.|| دست تنها. کسی که بدون کمک و معاون کاری را که قاعدتاً به دستیار و معاون نیازمند است انجام دهد. (ا...
-
واژههای همآوا
-
لنگه
لغتنامه دهخدا
لنگه . [ ل َ گ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند، واقع در 41هزارگزی جنوب درمیان و 4هزارگزی خاور راه شوسه ٔ بیرجند به درح . جلگه و گرمسیر. دارای 47 تن سکنه .آب آن از قنات . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو ا...
-
لنگه
لغتنامه دهخدا
لنگه . [ ل ِ گ َ ] (اِخ ) از بلوکات ناحیه ٔ عباسی است ، طول 86 و عرض 36هزار گز واقع در جنوب لار. نام یکی از بخشهای پنجگانه ٔ شهرستان لار و محدود است از شمال به بخش بستک ، از جنوب به خلیج فارس ، از باختر به بخش گاوبندی لار و از خاور به شهرستان بندرعبا...
-
لنگه
لغتنامه دهخدا
لنگه . [ ل ِ گ َ / گ ِ ] (اِ) تاچه . عدل . تابار. تای . تا. لنگه بار. یکی از دو قسمت بار. عدل و آن یک جزء بار است ، یعنی آنچه که بر یک سوی راست یا چپ ستوری حمل کنند. نیمی از بار و آن بیشتر در هندوانه و خربزه و چغندر و برنج و گندم و امثال آن به کار اس...
-
لنگه
لغتنامه دهخدا
لنگه . [ ل ِ گ ِ ] (اِخ ) بندر لنگه نزدیک مهرگان در آخر راه لار به ساحل خلیج فارس در 688000گزی شیراز واقع است . قصبه و بندر مرکز بخش لنگه و دهستان حومه ٔ شهرستان لار، و مختصات جغرافیائی آن عبارت است از: طول 54 درجه و 53 دقیقه از گرینویچ ، عرض 26درجه ...
-
لنگه
لغتنامه دهخدا
لنگه . [ ل ِ گ ِ ] (اِخ ) نام دهستان حومه ٔ بخش لنگه ٔ شهرستان لار. این دهستان در جنوب خاوری بخش در جلگه ، مشرف به خلیج فارس واقع و از شمال به ارتفاعات دین ، تنگ کوه و پل غار متکی است . هوای آن گرم و مرطوب و مالاریائی . آب مشروب آن از باران و چاه و ز...
-
لنگه
لغتنامه دهخدا
لنگه . [ ل ُ گ ِ ] (اِخ ) نام کرسی بخش در (سِن -اِ-لوار) از ولایت سمور به فرانسه . دارای راه آهن و 3657 تن سکنه است .
-
جستوجو در متن
-
تاچه
لغتنامه دهخدا
تاچه . [ چ َ / چ ِ] (اِ مصغر) (از: «تا»، عدل و لنگه و تنگ + «چه »، ادات تصغیر تای کوچک . لنگه ٔ خرد. یک لنگه از خورجین . یک لنگه ٔ کوچک از باری . جوالی کوچک نیمبار. لنگه بار.عدل . رجوع به عدل شود.
-
نیم بیت
لغتنامه دهخدا
نیم بیت . [ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) مصراع . یک لنگه از دو لنگه بیت شعر. رجوع به مصراع شود.
-
تابتا
لغتنامه دهخدا
تابتا. [ ب ِ ](ص مرکب ) لنگه به لنگه . که یک شکل نباشد: چشمهایش تابتاست ، کفشهایم تابتا شده است . رجوع به «تا» شود.
-
مصرعة
لغتنامه دهخدا
مصرعة. [ م ِ رَ ع َ ] (ع اِ) مصرع . لنگه ٔ بیت . یک لنگه از یک بیت . (از یادداشت مؤلف ).
-
چاه کوه
لغتنامه دهخدا
چاه کوه . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔبخش لنگه ٔ شهرستان لار که در 10 هزارگزی شمال خاور لنگه بر کنار راه عمومی لنگه به بندرعباس واقع شده و 26 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
گلنکو
لغتنامه دهخدا
گلنکو. [ گ ُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرزوقی بخش لنگه ٔ شهرستان لار واقع در 54000گزی شمال باختر لنگه ، کنار راه فرعی لنگه به چارک . هوای آن گرم و دارای 55 تن سکنه است . آب آن از چاه و باران و محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت است . (از فره...