کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لذلک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لذلک
لغتنامه دهخدا
لذلک . [ ل ِ ذا ل ِ ] (ع ق مرکب ) (از: «ل » به معنی برای + «ذلک » به معنی این ) برای این . لهذا. از اینرو .
-
جستوجو در متن
-
لهذا
لغتنامه دهخدا
لهذا. [ ل ِ ها ] (ع ق مرکب ) (از: لَِ + هذا) برای این . از این رو. از این روی . بدین جهت . از این جهت . بدین سبب . بدین علت . لذلک . ازایرا.
-
هارون
لغتنامه دهخدا
هارون . (اِخ ) ابن عنترة. محدث است . عمروبن ابی قیس از او و وی از عمروبن مرةروایت کند: سئل رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم عن قول اﷲ:«فمن یرد اﷲ أن یهدیه یشرح صدرَه ُ للاسلام » فقال : «اذا دخل النور القلب و انفسح شرح لذلک الصدرُ»؛ قالوا: یا نبی اﷲ هل لذلک...
-
مسنمة
لغتنامه دهخدا
مسنمة. [ م ُ س َن ْ ن َ م َ ] (ع ص ) تأنیث مسنم . خرپشته ای . (یادداشت مرحوم دهخدا) : و هی [ طبرستان ] کثیرةالامطار شتاءً و صیفاً و سطوحهم مسنمة لذلک . (صور الاقالیم اصطخری از یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به مسنّم شود.
-
غارانیون
لغتنامه دهخدا
غارانیون . (معرب ، اِ)ابرة الراحی . ابن البیطار در مفردات آرد: قال الغافقی و ابرةالراهب ایضا یسمی بهذاالاسم نبات یقال له الجحلق و هو نوع من التمک و ایضاً التمک والنبات المسمی بالیونانیة لوقانیوس و صنف من النبات المسمی بالیونانیة غارانیون و هوالصنف ال...
-
هالکی
لغتنامه دهخدا
هالکی . [ ل ِ ] (ص نسبی ) آهنگر و صیقل گر. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). منسوب بسوی هالک بن عمروبن اسدبن خزیمه بدان جهت که نخستین کسی که کار آهن کرد آن هالک بود. (منتهی الارب ).نسبة الی هالک اسم رجل اول من عمل الحدیدة. و هو من بنی ...
-
دعک
لغتنامه دهخدا
دعک . [ دَ ] (ع مص ) نرم کردن درشتی جامه را به پوشیدن . || نرم گردانیدن دشمن را. || غلطانیدن کسی یاچیزی را در خاک . || مالیدن چرم را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بدرد آوردن کسی را بوسیله ٔ سخن . (از ذیل اقرب الموارد از تاج ). || ورز دادن ...
-
لزومیة
لغتنامه دهخدا
لزومیة. [ ل ُ می ی َ ](ع ص نسبی ) تأنیث لزومی . || قضیه ٔ شرطیه ٔ متصله ٔ لزومیة. رجوع به قضیة شود. جرجانی در تعریفات گوید: ماحکم فیها بصدق قضیة علی تقدیر اخری لعلاقةبینهما موجبة لذلک . (تعریفات ). اللزومیة الذهنیة، کونه بحیث یلزم من تصور المسمی فی ...
-
صاحب
لغتنامه دهخدا
صاحب . [ ح ِ ] (اِخ ) ابن محمد بخاری (الامام ...). در تتمه ٔ صوان الحکمه آمده است : وی در علوم اسلامی ماهر و بر دقایق حکمت واقف بود و حافظه ای قوی داشت ، لیکن دعوی وی بر معنی او غلبه میکرد واو را تصانیفی مفید است . و درباره ٔ او من گفته ام :لقد صحب ا...
-
لکن
لغتنامه دهخدا
لکن . [ لا ک ِن ْ ن َ ] (ع حرف ربط) حرفی است که برای تدارک چیزی آرند. لکن . اما. لیکن . بیک . ولی . صاحب منتهی الارب آرد: حرف تنصب الاسم و ترفع الخبر و معناها الاستدراک و هو ان تثبت لما بعدها حکماً مخالفاً لحکم ما قبلها و لذلک لابد ان یتقدمها کلام مت...
-
عسیب
لغتنامه دهخدا
عسیب . [ ع َ ] (ع اِ) استخوان دنب و بن آن ، یا روئیدن گاه موی آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). استخوان ذَنَب . (مخزن الادویة) : یستحب ّ فی الفرس قصر العسیب و هو عظم الذنب و جلده ، و لذلک قال بعض الاعراب «اختره طویل الذنب قصیرالذَّنَب » یعنی طوی...
-
حجرالسلوان
لغتنامه دهخدا
حجرالسلوان . [ ح َ ج َ رُس ْ س ُ ](ع اِ مرکب ) سنگی است سفید و شفاف و شبیه به بلور وفرق میان او و بلور نرم شدن اوست در آب . جهة خفقان و نزف الدم و حرارت معده و آشامیدن او، رافع مرض عشق است . و قدر شربتش یک عدس است . و نوعی از او مایل بزردی و بسیار بر...
-
ذکران مرتوما
لغتنامه دهخدا
ذکران مرتوما. [ ] حسین خلف در برهان فقرات ذیل را که تقریباً نامفهوم است آورده است و لغت نویسان هند و جز آنان نیز که بعداز او بوده اند به متابعت او همان عبارات را نقل میکنند و آن این است : ذکران مرتوما، به کسر نون ، روز سوم تموز ماه باشدو ذکران بمعنی ...
-
ذوات الاجساد
لغتنامه دهخدا
ذوات الاجساد. [ ذَ تُل ْ اَ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) نزد منجمان بروج ذوات الاجساد چهار برج آخر فصول است که هر برجی از آن در آخر یک فصل از فصول اربعة است ، یعنی ماه جوزا برای بهار و سنبله برای تابستان و قوس برای خریف و حوت برای زمستان و این چهار برج را...