لکن . [ لا ک ِن ْ ن َ ] (ع حرف ربط) حرفی است که برای تدارک چیزی آرند. لکن . اما. لیکن . بیک . ولی . صاحب منتهی الارب آرد: حرف تنصب الاسم و ترفع الخبر و معناها الاستدراک و هو ان تثبت لما بعدها حکماً مخالفاً لحکم ما قبلها و لذلک لابد ان یتقدمها کلام متناقض لما بعدها نحو: ما هذا ساکن لکنه متحرک ، او ضد له نحو: ما هو ابیض لکنه اسود، و قبل ترد تارة للاستدراک و تارة للتوکید. قاله جماعة و فسروا الاستدراک برفع ما توهم دونه نحو ما زید شجاعاً لکنه کریم لان الشجاعة و الکرم لایکادان یفترقان نحو لو جأنی اکرمته لکنه لم یجی ٔ، اکدت ما افادته لو من الامتناع و قیل للتوکید دائماً مثل ان و یصحب التوکید معنی الاستدراک و هو قول ابن عصفور و هی بسیطة و قال الفرّاء مرکبة من لکن و ان فطرحت الهمزة للتخفیف و قیل من لا و ان و الکاف الزائدة و قیل اصله و ان ّ و الکاف و اللام زائدتان و قد تحذف نونه للضرورة و هو قبیح کقوله و لاک اسقنی ان کان ماؤک ذافضل و قوله تعالی : لکنا هو اﷲ ربی . (قرآن 38/18). یقال : اصله لکن انا فحذفت الالف فالتقت النونان فجاء التشدید لذلک و قد یحدث اسمهما کقوله فلو کنت ضبیاً عرفت قرابتی و لکن ّ زنجی عظیم المشافر، ای ولکنک و لکن ساکنةالنون ضربان مخففة من الثقیلة و هی حرف ابتداء لاتعمل لانها تقع علی الاسماء و الافعال خلافاً للاخفش و یونس فان ولیها کلام فهی حرف ابتداء لمجرد افادة الاستدراک و لیست عاطفة بالواو استعملت نحو ولکن کانوا هم الظالمین او بدونها کقول زهیر:
ان ّ ابن ورقاء لاتخشی بواردة
لکن وقائعه فی الحرب منتظر.
و قیل بالواو عاطفة و ان ولیها مفرد فهی عاطفة بشرطین احدهما ان یتقدمها نفی او نهی نحو ماقام زید لکن عمرو و لایقم زید لکن عمرو و الثانی ان لایقترن بالواو و قال قوم لایکون مع المفرد الاّ بالواو.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.