کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لاقح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لاقح
لغتنامه دهخدا
لاقح . [ ق ِ ] (ع ص ، اِ) نعت از لقاح و لقح . آنچه نخل را به وی گشنی دهند. (منتخب اللغات ). || بادی که ابر را گرد کند و درخت را بیدار کند.بادی که ابر پیدا کند و درخت را بارور کند. (برهان ). ج ، لواقح . (مهذب الاسماء). || آبستن . (منتخب اللغات ). ناقه...
-
واژههای همآوا
-
لاقه
لغتنامه دهخدا
لاقه . [ ق َ / ق ِ ] (اِ) لاغه . تنگ . عدل . لنگه . تا. تابار. یکی از دو قسمت بار اشتر یا خر؛ یک لاقه انگور یک لاقه برنج و غیره .
-
جستوجو در متن
-
لاقحه
لغتنامه دهخدا
لاقحه . [ ق ِ ح َ ] (ع ص ) تأنیث لاقح . ج ، لواقح .
-
عظرة
لغتنامه دهخدا
عظرة. [ ع َ ظِ رَ ] (ع ص ) مؤنث عَظِر. رجوع به عظر شود. || شتر ماده ای که آبستن شود. (منتهی الارب ). ناقه ٔ لاقح . (اقرب الموارد). || شتر ماده ای که آبستن نشود. از اضداد است . (منتهی الارب ). ناقه ٔ لاقح . (اقرب الموارد).
-
لواقح
لغتنامه دهخدا
لواقح . [ ل َ ق ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ لاقح ، ناقه ٔ آبستن شده . آبستنان . (منتخب اللغات ). و نیز بادها که درخت و ابر را باردار گرداند. || جنگ . || ریاح لواقح ؛ بادهایی که درختان را آبستن کند. (ترجمان القرآن جرجانی ). بادهای آبستن کننده . آبستن کنندگان ....
-
باردار
لغتنامه دهخدا
باردار. (نف مرکب ) میوه دار. (دِمزن ). باثمر. درخت میوه دار. (آنندراج ). مثمر. مثمره . باروَر. رجوع به شعوری ج 1 ورق 161 شود : و ایشان [یأجوج و مأجوج ] هر وقتی از آن کوهها بیرون آیند و مسلمانان را رنجه نمایند و فساد بسیار کنند و هر آدمی که بیابند ب...
-
حسان
لغتنامه دهخدا
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن مالک بن ابی عبده لغوبی اندلسی . کنیه ٔ او ابوعبدة وزیر است . از ائمه ٔ لغت و ادب و از خاندان بزرگ و وزارت بوده و پیش از سال 320 هَ . ق . درگذشت و بسیار سالخورده بود. او را کتابی است بر روش کتاب ابی السری سهل بن ابی غال...