کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیر خمیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حجر قیر
لغتنامه دهخدا
حجر قیر. [ ح َ ج َ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگی سیاه است برنگ قیر بزمین مغرب بود. (نزهة القلوب ).
-
دریای قیر
لغتنامه دهخدا
دریای قیر. [ دَرْ ی ِ ] (اِ مرکب ) کنایه از شب تاریک است . (برهان ) (آنندراج ). تاریکی شب . (ناظم الاطباء). || دوات پرسیاهی . (برهان ) (آنندراج ). دوات پر از مرکب . (ناظم الاطباء).
-
چشمه ٔ قیر
لغتنامه دهخدا
چشمه ٔ قیر. [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شب . (آنندراج ). شب تاریک . (مجموعه ٔ مترادفات ص 222). و رجوع به چشمه ٔ قیرگون شود.
-
غرق چشمه ٔ قیر
لغتنامه دهخدا
غرق چشمه ٔ قیر. [ غ َ ق ِ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از فرورفتن در آب . (برهان قاطع) (آنندراج ). فرورفته در آب . (ناظم الاطباء). || کنایه از فرورفتن به دنیا. (از برهان قاطع) (آنندراج ). فریفته به دنیا. (ناظم الاطباء). ||...
-
جستوجو در متن
-
زفت
لغتنامه دهخدا
زفت . [ زِ ] (اِ) نوعی از قیر باشد و آن چیزی است سیاه و چسبنده که از درخت صنوبر حاصل شود و بر سر کچلان چسبانند و در عربی نیز به کسر اول همین معنی دارد. وآن سه نوع است یکی زفت رومی و آن براق و صاف و املس می باشد و از روم می آورند و بعضی گویند همین زفت...
-
مومیا
لغتنامه دهخدا
مومیا.(معرب ، اِ) حنوط کردن اجساد مردگان با بعضی داروهای بلسانی به طریقه ٔ مخصوص به نحوی که به همان حالت طبیعی و بدون فساد و تعفن خشک شود و باقی ماند چنانکه در قدیم معمول مصریها بوده است . (از ناظم الاطباء). ورجوع به مومیاکاری و مومیایی کردن شود. مصر...