کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلیط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قلیط
لغتنامه دهخدا
قلیط. [ ق َ ] (ع ص ) فتق زده . (منتهی الارب ). المنتفخ الخصیة. (اقرب الموارد).
-
قلیط
لغتنامه دهخدا
قلیط. [ ق ِل ْ لی ] (ع اِ) فتق و دبه که در خایه پیدا شود. (منتهی الارب ). اَدرَه . (اقرب الموارد). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
واژههای همآوا
-
قلیة
لغتنامه دهخدا
قلیة. [ ق ِل ْ لی ی َ ] (ع اِ) بنائی است شبیه معبد ترسایان . (منتهی الارب ). شبه الصومعه . (اقرب الموارد).
-
قلیة
لغتنامه دهخدا
قلیة. [ ق ِل ْ لی ی َ ] (ع اِ) همه . (منتهی الارب ). جماعت . (اقرب الموارد). گویند جأوا بقلیتهم ؛ ای بجماعتهم و لم یدعوا ورائهم شیئاً. اکل الضبب بقلیته ؛ ای بعظامه و جلده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
دبه
لغتنامه دهخدا
دبه . [ دَب ْ ب َ / ب ِ ] (اِ) فتق را نیز گفته اند و آن آزاری است که بسبب فرود آمدن یکی از امعاء خصیه بزرگ شود. دِم ّ. (منتهی الارب ). غُر. دبه خایه (در تداول مردم قزوین ). مبتلی به فتق : در فتق و قیله که اهل خراسان غر گویند و اهل عراق دبه . (ذخیره ٔ...
-
ادره
لغتنامه دهخدا
ادره . [ اُ رَ / اَ دَ رَ ] (ع اِ) دبّگی . دبه خایگی . بادخایگی . ورم بیضه . فتق . غری . بادگندی . (مهذب الاسماء). قیله . نفخة فی خصیته . (مهذب الاسماء). قلیط. باد خصیه . تَناس . علتیست که در خایه پیدا شود بواسطه ٔ نزول باد یا رطوبت در کیسه ٔ خایه . ...