کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قعموس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قعموس
لغتنامه دهخدا
قعموس . [ ق ُ ] (ع اِ) قسمی از کماة است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به قعموص شود.
-
واژههای همآوا
-
قاموس
لغتنامه دهخدا
قاموس . (اِخ ) نام کتاب لغت عربی فیروزآبادی و برای شناسائی آن رجوع به مقدمه ٔ لغتنامه از صص 334 - 338 شود.
-
قاموس
لغتنامه دهخدا
قاموس . (ع اِ) میانه ٔ دریا. (منتهی الارب ) (غیاث ) (مهذب الاسماء) (آنندراج ): سأل رسول اﷲ عن الجزر و المد، فقال ملک علی قاموس البحر اذا وضع رجله فیه فاض و اذا رفعها غاض . || معظم دریا. (منتهی الارب ). گودترین جای دریا. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ||...
-
قعموص
لغتنامه دهخدا
قعموص . [ ق ُ ] (ع اِ) سماروغ . (منتهی الارب ). قارچ . ضرب من الکماة. (اقرب الموارد). || پلیدی مردم و جز آن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).