کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قطیف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قطیف
لغتنامه دهخدا
قطیف . [ ق َ ] (اِخ ) شهری است به بحرین که اینک بزرگترین شهر آن ناحیه است . (منتهی الارب ) (معجم البلدان ). شهری است در ناحیه ٔ احساء که قرمطیان بر آن مستولی شدند. (اللباب ).
-
واژههای همآوا
-
غطیف
لغتنامه دهخدا
غطیف . [ ] (اِخ ) ابن ابی سفیان ، از صحابه است و بعضی او را از تابعین دانسته اند. رجوع به الاصابة جزء 5 ص 199 شود.
-
غطیف
لغتنامه دهخدا
غطیف . [ ] (اِخ ) ابن حارثةبن حسل بن مالک بن عبدسعدبن جشم بن ذبیان بن عامربن کنانةبن حسل یشکری ، مکنی به ابوکاهل پدر سویدبن ابی کاهل . مرزبانی او را در معجم خود آورده و گوید: وی مخضرم است و شعرنیز از او نقل کرده است . (از الاصابة جزء 5 ص 197).
-
غطیف
لغتنامه دهخدا
غطیف . [ غ ُ طَ ] (اِخ ) (ابو...) هذلی . تابعی است و او را غضیف و عطیف به عین مهمله و طاء نیز گفته اند. وی از عبداﷲبن عمربن خطاب روایت دارد، و عبدالرحمن بن زیادبن انعم افریقی از او روایت دارد. ابن ابی حاتم گوید: از ابوزرعه اسم او را (ابوغطیف ) را پرس...
-
غطیف
لغتنامه دهخدا
غطیف . [ غ ُ طَ ] (اِخ ) (بنی ...) قبیله ای از عرب . (تاج العروس ). رجوع به غطیف و عقدالفرید جزء1 ص 106 شود. صاحب تاج العروس گوید: بنی غطیف دو قبیله هستند: یکی از مذحج که فرزندان غطیف بن ناجیةبن مرادند از رهط فروةبن مسیک غطیفی صحابی ، و دومی از بنی ط...
-
غطیف
لغتنامه دهخدا
غطیف . [ غ ُ طَ ] (اِخ ) ابن حارث کندی ، پدر عیاض محدث است . وی جز از غطیف بن حارث است که پیش از این ذکر شد. رجوع به الاستیعاب ص 516 والاصابة جزء 5 ص 190 شود.
-
غطیف
لغتنامه دهخدا
غطیف . [ غ ُ طَ ] (اِخ ) ابن حارث . صحابی است . (منتهی الارب ). غطیف بن حارث کندی یا حارث بن غطیف یا غظیف بن حارث کندی و به قولی سکونی . از صحابه و شامی است و غضیف صحیح است . رجوع به الاستیعاب ص 516 و الاصابة جزء 5 ص 199 و تاج العروس و رجوع به غضیف ش...
-
غطیف
لغتنامه دهخدا
غطیف . [ غ ُ طَ ] (اِخ ) کوره ای است از کوره های یمن . (از معجم البلدان ).
-
غطیف
لغتنامه دهخدا
غطیف .[ غ ُ طَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن ناجیةبن مراد. جد جاهلی است از کهلان از قحطانیة. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 760).بطنی از «مراد» است . (از انساب سمعانی ورق 410ب ).
-
جستوجو در متن
-
قطیفی
لغتنامه دهخدا
قطیفی . [ ق َ ] (ص نسبی ) نسبت است به قطیف . (اللباب ). رجوع به قطیف شود.
-
آفار
لغتنامه دهخدا
آفار. (اِخ ) نام قریه ای به بحرین ، و میان آن و قطیف چهار فرسنگ راه است . و آن را آنار نیز ضبط کرده اند.
-
بیضاء
لغتنامه دهخدا
بیضاء. [ ب َ ] (اِخ ) قریه های کوچکی است در قطیف و دارای نخل . (از معجم البلدان ).
-
ربیعة
لغتنامه دهخدا
ربیعة. [ رَ ع َ ] (اِخ ) قبیله ای از قبیله های بحرین و قطیف و هجر. (از معجم القبایل ج 3).