کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قراری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قراری
لغتنامه دهخدا
قراری . [ ] (سریانی ، اِ) حب خروع است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
قراری
لغتنامه دهخدا
قراری . [ ق َ ] (اِخ ) مؤلف آتشکده آرد: از شاعران گیلان است و جوانی است مستعد که در خدمت خان احمدخان به رتق و فتق کارهای مردم همت می گماشته بعد از انقلاب حرکت کرده و به قزوین آمده . اسمش مولانانورالدین محمد است . این چند شعر از او انتخاب شد:از آن چو...
-
قراری
لغتنامه دهخدا
قراری . [ ق َ ] (ص نسبی ) (رنگ ...) رنگ ثابت که به شستن و آفتاب زایل نشود. ثبات و استحکام . (ناظم الاطباء): لاک شبنمی باشد که به شاخ درخت کنارو چند درخت دیگر مخصوص ملک هندوستان منجمد گردد و آن را کوفته بپزند و از آن رنگ سرخی حاصل شود و رنگ آن قراری ب...
-
قراری
لغتنامه دهخدا
قراری . [ ق َ ](اِ) اقراری . || قبولی . (ناظم الاطباء).
-
قراری
لغتنامه دهخدا
قراری . [ ق َ ری ی ] (اِخ ) جایگاهی است در شش میلی واقصه که در بین عقبه و واقصه واقع است و خرابه ها و قبه های کوچک در آن مشاهده میشود. (از معجم البلدان ).
-
قراری
لغتنامه دهخدا
قراری . [ ق َ ری ی ] (ع ص ، اِ) درزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خیاط. (اقرب الموارد). || نای زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قصب زن . نایی . (از اقرب الموارد). || مرد شهرباش که از کسی احسان نخواهد. || هر پیشه ور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب ...
-
واژههای مشابه
-
سیم قراری
لغتنامه دهخدا
سیم قراری . [ م ِ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سیم حلال . (آنندراج ). سیم خالص . سیم خام : در موسمی که از گل زرد و سفید باغ سیم قراری و زر کامل عیار یافت .انوری (از آنندراج ).
-
بی قراری
لغتنامه دهخدا
بی قراری . [ ق َ ] (حامص مرکب ) بی ثباتی . حالت و کیفیت بی قرار. ناپایداری . (از ناظم الاطباء). مقابل ثبات و سکون . || بی آرامی و قَلَق و وحشت و اضطراب . (ناظم الاطباء). تململ . برم . تبعص . تبعصص . ضجر. بی طاقتی . بی تابی . (یادداشت مؤلف ) (از منته...
-
جستوجو در متن
-
جواظ
لغتنامه دهخدا
جواظ. [ ج ُ ] (ع اِ) بی قراری و بی صبری . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
بی شکیبی
لغتنامه دهخدا
بی شکیبی . [ ش َ / ش ِ ] (حامص مرکب ) بی صبری . بی قراری . ناشکیبایی .
-
واطاقتا
لغتنامه دهخدا
واطاقتا. [ ق َ ] (ع صوت مرکب ) (مرکب از «وا»ی ندبه + منادای مندوب ) وای : واطاقتا از حسرت متواتری که گرفتارش را نه در دل قراری ممکن و نه در دیده قراری متصور. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 442).
-
گرم جوشیدن
لغتنامه دهخدا
گرم جوشیدن . [ گ َ دَ ] (مص مرکب ) بسیار محبت کردن . || تپاک کردن . (آنندراج ) (غیاث ). بی قراری کردن .
-
علعول
لغتنامه دهخدا
علعول . [ ع ُ ] (ع اِ) بدی دائم و پیوسته . || اضطراب و بی قراری و بی ثباتی . || پیکار و جدال . (از تاج العروس ) (ناظم الاطباء).