قراری . [ ق َ ] (اِخ ) مؤلف آتشکده آرد: از شاعران گیلان است و جوانی است مستعد که در خدمت خان احمدخان به رتق و فتق کارهای مردم همت می گماشته بعد از انقلاب حرکت کرده و به قزوین آمده . اسمش مولانانورالدین محمد است . این چند شعر از او انتخاب شد:
از آن چون صید ناوک خورده از پیشت گریزانم
که شاید شغل صیدم فارغت ازدیگران سازد.
ناورد تاب وداعش دل بی تاب ای کاش
که نهان بار سفر بندد و غافل برود.
مردم از نومیدی و شادم که نومید از تو ساخت
سختی جان دادنم امیدواران ترا.
مگر از خانه برون بود که شب در کویش
هیچ ذوقم به نگاه در و دیوار نبود.
من از جفاش نترسم ولی از آن ترسم
که عمر من به جفا کردنش وفا نکند.
از امتداد گردون شادم که میتوان کرد
بیگانه وار با او آغاز آشنائی .
ناله ٔ من گر اثری داشتی
یار ز حالم خبری داشتی
آنکه به من از همه دشمن تر است
کاش ز من دوست تری داشتی .