کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قالیچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قالیچه
لغتنامه دهخدا
قالیچه . [ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان باباجانی ،بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان . در5000 گزی شمال باختری ده شیخ و 2000گزی تاکانه واقع است . موقع جغرافیائی آن کوهستانی و گرمسیر است . 200 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصولات آن غلات ، حبوبات ، برنج ، لبنی...
-
قالیچه
لغتنامه دهخدا
قالیچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) قالی کوچک . قالی خرد. مصغر قالی . (آنندراج ) : آمدی لب بام قالیچه تکاندی قالیچه گرد نداشت خودت را نماندی .|| بالای ران از طرف وحشی پهلو. بند استخوان ران و تنه از برون سوی . قسمتی از نشیمن و سرین . بالای سرین از پشت .
-
واژههای مشابه
-
قالیچه ٔ سلیمان
لغتنامه دهخدا
قالیچه ٔ سلیمان . [ چ َ / چ ِ ی ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) قالیچه ٔ سلیمانی . بساط سلیمانی که تخت آن حضرت را بر آن میگسترده اندو باد آن را برداشته میبرد. (آنندراج ) : پیچیده پا بدامان گشتیم عالمی راقالیچه ٔ سلیمان دامان ماست گوئی . بابا حسینی قزوینی (ازآنندر...
-
قالیچه ٔ فاطمه
لغتنامه دهخدا
قالیچه ٔ فاطمه . [ چ َ / چ ِ ی ِ طِ م َ /م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از قوس و قزح .
-
واژههای همآوا
-
غالیچه
لغتنامه دهخدا
غالیچه . [ چ َ ] (اِخ ) رجوع به گالیس شود.
-
غالیچه
لغتنامه دهخدا
غالیچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) قالین . (آنندراج ). و رجوع به قالیچه شود.
-
جستوجو در متن
-
تکاندن
لغتنامه دهخدا
تکاندن . [ ت َ دَ ] (مص ) تکان دادن . تکانیدن : آمدی لب بام قالیچه تکاندی قالیچه گرد نداشت خودت نماندی .(یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
غالیچه
لغتنامه دهخدا
غالیچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) قالین . (آنندراج ). و رجوع به قالیچه شود.
-
قالین
لغتنامه دهخدا
قالین . (اِ) قالی . قالیچه . (غیاث اللغات ) : مرد ره را بوریا قالین بودباز خشتش زیر سربالین بود.خواجه عبداﷲ انصاری (کنزالسالکین ).
-
ترکمنی
لغتنامه دهخدا
ترکمنی . [ ت ُ ک َ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به ترکمن ، ترکمانی . چون قالیچه ٔ ترکمنی ، اسب ترکمنی و جز این ها. و رجوع به ترکمان و ترکمانی و ترکمن شود.
-
کردیچال
لغتنامه دهخدا
کردیچال . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش کلاردشت شهرستان نوشهر. کوهستانی و سردسیر است و 1100تن سکنه دارد. صنایع دستی زنان آنجا قالیچه و جاجیم و شال بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
کریم کندی
لغتنامه دهخدا
کریم کندی . [ ک َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرانی در شهرستان بیجار، کوهستانی و سردسیر است و 260 تن سکنه دارد. صنایع دستی قالیچه و جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).