کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فلاسنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فلاسنگ
لغتنامه دهخدا
فلاسنگ . [ ف َ س َ ] (اِ) بیابان . (آنندراج ) (غیاث ). || به معنی فلاخن است ، و آن چیزی باشد که از پشم بافند و بدان سنگ اندازند. (برهان ). آیا مصحف قلماسنگ نیست ؟ (یادداشت مؤلف ) : گفت سلاحت کجاست ؟ گفت سلاح من فلاسنگ است ... یک سنگ برآورد و گفت بنا...
-
جستوجو در متن
-
فلماخن
لغتنامه دهخدا
فلماخن . [ ف َ خ َ ] (اِ) فلخمان . فلخمه . فلاخن . فلخم . (فرهنگ فارسی معین ). فلاخن . (اسدی ). آلتی باشد که از پشم بافند و بدان سنگ اندازند. (برهان ). فلماسنگ . فلیاسنگ . (از آنندراج ) : همچو سنگ است تیرش از سختی دم او همچو دم ّ فلماخن . نجیبی فرغان...
-
ی
لغتنامه دهخدا
ی . [ ی ِ ] [ ای ] (حرف زاید) یکی دیگر از اقسام یاء که مورد بحث کتابهای لغت و دستور واقع شده یاء زاید است . صاحب آنندراج گوید: «و یاء زایده در آخر کلمات درآید اعم از اینکه عربی بود یا فارسی چون نورهان و نورهانی (بالفتح سوغات و راه آورد) و ارمغان و ار...