کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فضیل عیاض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فضیل عیاض
لغتنامه دهخدا
فضیل عیاض . [ ف ُ ض َل ِ ع ِ ] (اِخ ) فضیل بن عیاض عارف معروف : کجاست یحیی و ذاالنون و کو فضیل عیاض ؟شقیق و شبلی و سفیان کجا و حاتم کو؟ ناصرخسرو.رجوع به فضیل .... ابن عیاض شود.
-
واژههای مشابه
-
ابن فضیل کاتب
لغتنامه دهخدا
ابن فضیل کاتب . [ اِ ن ُ ف ُ ض َل ِ ت ِ ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن الحسین بن الفضیل بن مروان فارسی . ازجمله ٔ کتب او کتاب الاصنام و ماکانت العرب و العجم تعبد من دون اﷲ تبارک اسمه . (ابن الندیم ).
-
اخت فضیل بن عبدالوهاب
لغتنامه دهخدا
اخت فضیل بن عبدالوهاب . [ اُ ت ُ ف ُ ض َ ل ِ ن ِ ع َ دِل ْ وَهَْ ها ] (اِخ ) خواهر فضیل . شیخ جمال الدین ابوالفرج عبدالرحمان بن علی جوزی او را در زمره ٔ برگزیدگان عابدات کوفه آرد و گوید: محمدبن حسین از فضیل بن عبدالوهاب روایت کند که او گفت : روزی از ...
-
جستوجو در متن
-
عیاض
لغتنامه دهخدا
عیاض . [ ع ِ ] (اِخ ) (فضیل ...) در بیت ذیل از ناصرخسرو اشاره به فضیل بن عیاض است که از مشاهیر عرفا در قرن دوم هجری بود : کجاست یحیی و ذوالنون وکو فضیل عیاض شقیق و شبلی و سفیان کجا و حاتم کو.رجوع به فُضَیل شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن فضیل بن عیاض . پدر او از مشاهیر بود و در سال مؤاخذه ٔ برامکه یعنی سال 187 هَ . ق . درگذشت . اما خود علی بن فضیل در عبادت و فضل بر پدر برتری داشت . و گویند روزی وی در مسجدالحرام نزدیک چاه زمزم ایستاده بود که ناگاه شنید شخصی ای...
-
حفرة ایوب
لغتنامه دهخدا
حفرة ایوب . [ ح ُ رَ ت ُ اَی ْ یو ] (اِخ ) موضعی است به قیروان و از آنجاست یحیی بن سلیمان حفری مقری . او از فضیل بن عیاض و ابی معمر عبادبن عبدالصمد و از او پسر وی روایت کند. (معجم البلدان ).
-
فندین
لغتنامه دهخدا
فندین . [ ف ُ ] (اِخ ) دهی است به مرو. (معجم البلدان ). از آن ده است فقیه محمدبن سلیمان فندینی . (منتهی الارب ). و از آنجاست شیخ شهیر فضیل بن عیاض . (یادداشت مؤلف ). روستائی است به مروالرود ابومسلم خراسانی صاحب الدعوة از آنجاست . (یادداشت دیگر).
-
جرجانی
لغتنامه دهخدا
جرجانی . [ ج ُ ] (اِخ ) عبدالمؤمن بن عبدالعزیز عطار. او را در باب جهاد تصانیفی است وی از عمران بن عبید ضبی و فضیل بن عیاض و حسین بن علوان و جز آنان روایت کرد و محمدبن عبدالمؤمن جرجانی مکنی به ابوبشر و جز او از وی روایت دارند. (از تاریخ جرجان ابوالق...
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن عبدالکریم عابد. ابن ابی حاتم او را بغدادی داند و از فضیل بن عیاض و سفیان بن عیینه روایت کندو از وی اسحاق بن موسی انصاری و محمدبن حسین برجلانی و علی بن موفق و جز اینان روایت کرده اند. وی بسال 208هَ . ق . درگذشت . (تاریخ بغداد...
-
دراوردی
لغتنامه دهخدا
دراوردی . [ دَ وَ ] (اِخ ) محمدبن بحیی بن ابی عمر عدنی دراوردی ، مکنی به ابوعبداﷲ و مشهور به ابن عمر. عالم به حدیث و قاضی عدن بود و در مکه مجاور گشت . وی از فضیل بن عیاض و طبقه ٔ او روایت حدیث کرد؛ و مسلم بن حجاج و ترمذی از او حدیث آموخته اند. دراورد...
-
طالقانی
لغتنامه دهخدا
طالقانی . [ ل َ / ل ِ ] (اِخ )ابومحمد محمودبن خداش طالقانی . وی در بغداد سکونت داشت و از یزیدبن هارون و عبداﷲبن مبارک و فضیل بن عیاض و ابن عیینة و نصربن شمیل و وکیعبن جراح حدیث استماع کرده و ابراهیم حربی وحسن بن علی معمری و قاسم بن زکریا و ابویعلی مو...
-
شقیق بلخی
لغتنامه دهخدا
شقیق بلخی . [ ش َ قی ق ِ ب َ ] (اِخ ) ابوعلی شقیق بن ابراهیم بلخی . (یادداشت مؤلف ). عارف معروف (مقتول 194 هَ . ق .). وی نزدقاضی ابویوسف فقه آموخت و از طریق ابوهاشم ذهلی والی روایت کرد، و بیست سال در فهم معانی آیات قرآنی کوشید. او توبه کرد و به ریاض...
-
ابراهیم ادهم
لغتنامه دهخدا
ابراهیم ادهم . [ اِ م ِ اَ هََ ] (اِخ ) ابواسحاق ابراهیم بن ادهم بن منصوربن زید بلخی . نام یکی از اکابر زُهّادنیمه ٔ اول قرن دوم هجری است که به سال 160 یا 166 هَ .ق . در غزای بیزنطیه بشهادت رسیده است و پسر خواهراو محمدبن کناسه شاعر کرخی متوفی به 207 ...