کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرگرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرگرد
لغتنامه دهخدا
فرگرد. [ ف َ گ َ ] (اِ)هر فصل از کتاب وندیداد را گویند که یکی از پنج بخش اوستای موجود است . رجوع به یسنا حاشیه ٔ ص 27 شود.
-
فرگرد
لغتنامه دهخدا
فرگرد. [ ف َ گ َ ] (اِخ ) شهرکی است خرد [ به خراسان ] . مردمان او خداوند چهارپایند. (حدود العالم ).
-
جستوجو در متن
-
گو
لغتنامه دهخدا
گو. [ گ َ وَ ] (اِخ ) نامی است که در اوستا (فرگرد اول وندیداد) به سرزمین سغد داده شده است . رجوع به فرهنگ ایران باستان پورداود ج 1 ص 185 و 285 شود.
-
وندیداد
لغتنامه دهخدا
وندیداد. [ وَ ](اِخ ) (آئین ضد دیوان ) از آفرینش جهان و پاکیزگی و طهارت و نگهبانی آب و پرهیز از مردار و کفاره و جز آن بحث میکند و بخشی از اوستای فعلی است . (یادداشت مرحوم دهخدا). نسکی است از نسک های کتاب ژند و پاژند یعنی قسمی است از اقسام آن کتاب . (...
-
پشوش هئوروستان
لغتنامه دهخدا
پشوش هئوروستان . [ پ َ هََ وَ ] (اِخ ) نام یکی از فرگردهای شانزدهمین نسک اوستا و معنی آن «قوانین از برای سگ شبانی » است . آن نسک 65 فرگرد (فصل ) داشته است . (فرهنگ ایران باستان پورداود ص 255).
-
بغ نسک
لغتنامه دهخدا
بغ نسک . [ ب َ ن َ ] (اِخ ) سومین نسک اوستا محتوی 22 فرگرد. رجوع به خرده اوستا ص 50 و مزدیسنا چ 2 ص 125 شود.
-
کاپول
لغتنامه دهخدا
کاپول . (اِخ ) نام قدیم کشورکابل . از جاهائی که از گرشاسب اطلاعی به دست می آید بند اول فرگرد نهم وندیداد است که گوید: «هفتمین کشوری که من اهورمزدا بیافریدم واکرته میباشد اهریمن بدکنش در آنجا خنه ثئیتی پری را که بگرشاسب پیوست بیافرید» واکرته اسم قدیم ...
-
پ اوروشسپ
لغتنامه دهخدا
پ اوروشسپ . [ پ ُ ش َ پ َ ] (اِخ ) صورت اوستائی نام پدر زرتشت است . این اسم مرکب است از صفت (پ ُاوروش َ) بمعنی پیر چنانکه در وندیداد فرگرد 7 فقره ٔ 57 آمده است و از کلمه ٔ اسپ و معنی ترکیبی پ اوروشسپ دارنده ٔ اسپ پیر است . در آبان یشت فقره ٔ18 زرتشت ...
-
واکرته
لغتنامه دهخدا
واکرته . [ ک ِ رِ ت َ ] (اِخ ) اسم قدیم کشور کابل است ، در بند اول فرگرد نهم وندیداد آمده : «در هفتمین کشوری که اهورامزدا بیافرید واکرته می باشد اهریمن بدکنش در آنجا خنه ئیتی پری را که به گرشاسب پیوست بیافرید». (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی...
-
اشوزشت
لغتنامه دهخدا
اشوزشت . [ اَ زُ ] (اوستایی ، اِ مرکب ) کلمه ٔ اوستایی و یکی از نامهای بهمن مرغ (= کوف ) است . در فرگرد هفدهم وندیداد فقره ٔ 9از مرغ اشوزوشت یاد شده و در تفسیر پهلوی اوستا به اشوک زوشت گردانیده شده است . در بندهش فصل 19 فقره ٔ19 نیز از این پرنده یاد ...
-
هادخت نسک
لغتنامه دهخدا
هادخت نسک . [ دُ ن َ ] (اِخ ) نام نسکی است از بیست ویک نسک کتاب زند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). نام نسک بیست ودویم از کتاب زند و آن را هاداختا نیز گویند. (ناظم الاطباء). نسک بیستم از بیست ویک نسک اوستاست . در پهلوی هادخت «اونوالا 276» هادخت نسک...
-
ها
لغتنامه دهخدا
ها. (اِ) هر یک از هفتادودو فصل یسنا را در فارسی «ها» گوئیم . در اوستا هائیتی به معنی باب و فصل مطابق کلمه ٔ ساتی سانسکریت میباشد. درپهلوی هات گفته اند. اصلاًاین کلمه به معنی پیوند و بستگی است ، مشتق از فعل ها که به معنی بهم پیوستن و بستن است ، در سان...
-
تنافور
لغتنامه دهخدا
تنافور. [ ت َ ] (اِ) مقداری از گناهان باشد به شریعت زردشت . (برهان ). محکوم بسبب گناهان در دین زرتشتی . (فرهنگ فارسی معین ). بمعنی گناه اندک بر وفق شریعت زردشت چنانکه ما صغیره گوییم . (انجمن آرا) (آنندراج ). مقداری از گناهان و گناهان صغیره . (ناظم ال...
-
بامداد
لغتنامه دهخدا
بامداد. (اِخ ) نام پدر مزدک است که پسرش در زمان قباد ساسانی (490 - 531 م .) خروج کرد. (فرهنگ ایران باستان پورداود ص 8). و بهمین سبب او را مزدک بامدادان گویند : نخستین کس که اندر جهان مذهب معطله آورد مردی بود که اندر زمین عجم پدید آمد، اورا مزدک بامدا...