کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرونشانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرونشانیدن
لغتنامه دهخدا
فرونشانیدن . [ ف ُ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) نشاندن . فرونشاندن . رجوع به تمام معانی فرونشاندن شود.
-
جستوجو در متن
-
ثف ء
لغتنامه دهخدا
ثف ء. [ ث َ ] (ع مص ) فرونشانیدن جوش دیگ .
-
سنگ باد
لغتنامه دهخدا
سنگ باد. [ س َ گ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قسمی سنگ که با آب سایند و برای فرونشانیدن اورام بر موضع مالند. (یادداشت مؤلف ).
-
پروتاگوراس
لغتنامه دهخدا
پروتاگوراس . [ پْرُ / پ ِ رُ گ ُ ] (اِخ ) نام پادشاه سالامین در عصر اردشیر سوم ، اخس . او هنگام فرونشانیدن شورش فینیقیه و قبرس (351 ق .م .) به پادشاه ایران تسلیم شد و شاه او را به پادشاهی ابقاء کرد (350 ق .م .) و با آسودگی عمر خود را بسر برد.
-
وژولیدن
لغتنامه دهخدا
وژولیدن . [ وُ دَ ] (مص ) شور کردن . (برهان ) (آنندراج ). || برانگیزاندن مردم را به جنگ . (برهان ). تحریک کردن و برانگیزاندن بر جنگ و جدال و مخاصمه . (ناظم الاطباء). تحریک کردن .جنباندن . (فرهنگ فارسی معین ). || وزیدن باد و جز آن . (ناظم الاطباء). ||...
-
اغطاء
لغتنامه دهخدا
اغطاء. [ اِ ] (ع مص ) روان گردیدن آب دردرخت رز. (آنندراج ) (منتهی الارب ). و بدین معنی هم ناقص یایی است هم واوی : اغطی الکرام اغطاءً. (منتهی الارب ). جاری شدن آب در درخت انگور: اغطی الکرم ؛ جری فیه الماء. (از اقرب الموارد). || دراز و گسترده شاخ شدن د...
-
قصع
لغتنامه دهخدا
قصع. [ ق َ ] (ع مص ) فروبردن جرعه ٔ آب را. || فروبردن نشخوار یا خائیدن آن یا برآوردن نشخوار از شکم و هنوز نخائیدن یا پر کردن دهن را از آن یا نیکو و نرم خائیدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): قصعت الناقة بجرتها؛ ردتها الی جوفها. و قیل مضغتها و قیل هو...
-
ادامه
لغتنامه دهخدا
ادامه . [ اِ م َ ] (ع مص ) اِدامة. اِدامت . همیشه داشتن . پیوسته گردانیدن . (مجمل اللغة). پیوستگی . دایم داشتن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) : یدیم اﷲ نعمته علیه . (تاریخ بیهقی ص 217). ادام اﷲ بقاه ؛ خدای زیست او را همیشگی کناد. ادام اﷲ ظله . ادام ...
-
تدویم
لغتنامه دهخدا
تدویم . [ ت َدْ ] (ع مص ) پیوسته باریدن آسمان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (المنجد) (اقرب الموارد). || دوررفتن و دور دویدن سگان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). سخت گریختن سگ . (آنندراج ). || استادن آفتاب در میان آسمان . (تاج المصاد...
-
فرو
لغتنامه دهخدا
فرو. [ ف ُ ] (پیشوند، ق ) به معنی فرود. در زبان پهلوی فْرُت ، در پارسی باستان فْرَوَتا . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). فرود و زیر و تحت و پایین و شیب و نشیب و پست . (ناظم الاطباء). مقابل فرا و فراز به معنی بالا و بسوی بالا. این کلمه همواره بصورت ترکیب ...