اغطاء. [ اِ ] (ع مص ) روان گردیدن آب دردرخت رز. (آنندراج ) (منتهی الارب ). و بدین معنی هم ناقص یایی است هم واوی : اغطی الکرام اغطاءً. (منتهی الارب ). جاری شدن آب در درخت انگور: اغطی الکرم ؛ جری فیه الماء. (از اقرب الموارد). || دراز و گسترده شاخ شدن درخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دراز و گسترده شاخ شدن . (آنندراج ). دراز شدن شاخ درخت و گسترده گردیدن آن بر زمین : اغطت الشجرة؛ طالت اغصانها و انبسطت علی الارض . (از اقرب الموارد). || فروپوشانیدن چیزی را و برآمدن بر وی . (منتهی الارب )(آنندراج ). پنهان ساختن چیزی را و بر روی آن برآمدن : اغطی فلان الشی ٔ؛ ستره و علاه . (از اقرب الموارد). فرونشانیدن چیزی را و برآمدن بر وی . (ناظم الاطباء). || افزون شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بالا آمدن آب و جز آن : اغطی الماء و غیره ؛ ارتفع. (ازاقرب الموارد). || تاریک شدن شب آنچنان که سیاهی آن همه چیز را فراگیرد. (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.