کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرابافتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بربافتن
لغتنامه دهخدا
بربافتن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) بافتن . رجوع به بافتن شود. || از خود درآوردن . جعل کردن .- بربافتن دروغ ؛ اختلاق . افک . افجار. فرابافتن . خرق . اختراق . افجار؛ از خود گفتن سخنی را و بربافتن آن بی شنیدن . || مداهنه . (منتهی الارب ).
-
تقول
لغتنامه دهخدا
تقول . [ ت َق َوْ وُ ] (ع مص ) سخن فرابافتن بر کسی . (تاج المصادر بیهقی ). سخن بر بستن بر کسی . (زوزنی ). سخن بربافتن بر کسی . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). افترا کردن ، یقال : تقول قولاً؛ اذا ابتدعه کذباً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنن...
-
تخلق
لغتنامه دهخدا
تخلق . [ ت َ خ َل ْ ل ُ ] (ع مص ) دروغ فرابافتن . (تاج المصادر بیهقی ). دروغ گفتن . (زوزنی ). بربافتن دروغ را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || خَلوق بر خویشتن کردن . (از تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (ناظ...
-
تخرق
لغتنامه دهخدا
تخرق . [ ت َ خ َرْ رُ ] (ع مص ) دروغ فرابافتن . (تاج المصادر بیهقی ). دروغ بربافتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). تخرق کذب ؛ اختلاق آن .(اقرب الموارد) (المنجد). || دریده شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). دریده شدن و پاره پاره شدن . (م...
-
دروغ بافتن
لغتنامه دهخدا
دروغ بافتن . [ دُ ت َ ] (مص مرکب ) دروغ گفتن . سرهم کردن مطالب ناراست . حیاکت . کذب . (یادداشت مرحوم دهخدا). اختلاق . افتراء. (المصادر زوزنی ). بَشک . تخلق . (از منتهی الارب ) : با خود از بهر تسلی از تو می بافد دروغ دل که بر امید وصلت چاه محنت چاه او...
-
اختراع
لغتنامه دهخدا
اختراع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شکافتن . خَرق . خرع . بریدن .(تاج المصادر بیهقی ). || وابریدن کسی را از قومی یا از چیزی . || آفریدن . (مؤید الفضلاء). نو بیرون آوردن . (منتهی الارب ). نو کاری کردن .(زوزنی ). || از خود انشاء کردن . چیزی نو انگیختن . (مؤی...
-
افتراء
لغتنامه دهخدا
افتراء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) دروغ گفتن بر کسی و بهتان . (آنندراج ). دروغ بربافتن . (منتهی الارب ) (المصادر زوزنی ). دروغ فرابافتن . (تاج المصادر بیهقی ). دروغ بربافتن . (ناظم الاطباء). دروغ بستن بر کسی . (از اقرب الموارد). دروغ بربافتن . (ترجمان القرآن...
-
دروغ
لغتنامه دهخدا
دروغ . [ دُ ] (اِ) سخن ناراست . قول ناحق . خلاف حقیقت . مقابل راست . مقابل صدق . کذب . (غیاث ). صاحب آنندراج گوید: مقابل راست چون گریه ٔ دروغ ، اشک دروغ ،آه دروغ ، وعده ٔ دروغ ، صبح دروغ ، و زشت و مصلحت آمیز از صفات اوست ، و با لفظ گفتن و بستن و پردا...