کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاتحة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فاتحة
لغتنامه دهخدا
فاتحة. [ ت ِ ح َ ] (اِخ ) یا فاتحةالکتاب . نام نخستین سوره ٔ قرآن کریم که سوره ٔ حمد نیز گویند. چون در مجلس سوگواری این سوره را برای شادی روان مرده میخوانند، «فاتحه خوانی » بمعنی سوگواری بکار میرود.
-
فاتحة
لغتنامه دهخدا
فاتحة. [ ت ِ ح َ ] (ع ص ) مؤنث فاتح . (ناظم الاطباء). رجوع به فاتح شود. || (اِ) آغاز و اول هر چیز.(منتهی الارب ). مقابل خاتمه . ج ، فواتح : فاتحه ٔ چیزی ؛آغاز آن که مابعدش بدان گشوده شود. فاتحةالکتاب از آن است ، زیرا خواندن نماز بدان افتتاح شود . ای...
-
واژههای مشابه
-
فاتحه ٔ فکرت
لغتنامه دهخدا
فاتحه ٔ فکرت . [ ت ِ ح َ / ح ِ ی ِ ف ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ابتدای سخن . (برهان ) : فاتحه ٔ فکرت و ختم سخن نام خدایست بر او ختم کن .نظامی .
-
فاتحه خواندن
لغتنامه دهخدا
فاتحه خواندن . [ ت ِ ح َ / ح ِ خوا / خا دَ ] (مص مرکب ) در مجلس سوگواری حاضر شدن و به روح مرده دعای خیر فرستادن . (ناظم الاطباء). اشاره به خواندن سوره ٔ فاتحه که در سوگواری مرسوم است . رجوع به فاتحه شود.- فاتحه ٔ چیزی را خواندن ؛ کنایت از به پایان ر...
-
فاتحه خوانی
لغتنامه دهخدا
فاتحه خوانی . [ ت ِ ح َ / ح ِ خوا / خا ] (حامص مرکب ) فاتحه خواندن . || (اِ مرکب ) مجلس سوگواری و عزاداری . (ناظم الاطباء). رجوع به فاتحه شود.
-
جستوجو در متن
-
مراسة
لغتنامه دهخدا
مراسة. [م ُ راس ْ س َ ] (ع مص ) با کسی چیزی را ابتدا کردن یا با کسی به حاکم شدن . (از منتهی الارب ): راسه ؛ فاتحه . (اقرب الموارد). راسّه بالامر؛ فاتحه به . (متن اللغة).
-
فاتحةالکتاب
لغتنامه دهخدا
فاتحةالکتاب . [ ت ِ ح َ تُل ْ ک ِ ] (اِخ ) رجوع به فاتحة شود.
-
حمد
لغتنامه دهخدا
حمد. [ ح َ ] (اِخ ) (الَ ...) نام دیگر سوره ٔ سبعالمثانی و فاتحه الکتاب .
-
ماتم پرسی
لغتنامه دهخدا
ماتم پرسی . [ ت َ پ ُ ] (حامص مرکب ) تعزیت . (آنندراج ). فاتحه خوانی و تعزیت گویی . (ناظم الاطباء).
-
ام سلمة
لغتنامه دهخدا
ام سلمة. [ اُم ْ م ِ س َ ل َ م َ ](ع اِ مرکب ) فاتحه . || دنیا. (المرصع).
-
بقرة
لغتنامه دهخدا
بقرة. [ ب َ ق َ رَ ] (اِخ ) نام سوره ٔ دویم از قرآن کریم و آن دویست و هشتاد و شش آیت است ، پس از فاتحه و پیش از آل عمران .
-
صد و بیست پاره
لغتنامه دهخدا
صد و بیست پاره . [ ص َ دُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) قرآن که به یک صد و بیست مجلد جدا جدا جلد کرده باشند و در مجالس فاتحه و ترحیم قرائت کنند، و هر پاره یک حزب است یعنی یک چهارم جزء.
-
صحف
لغتنامه دهخدا
صحف . [ ص ُ ] (ع اِ) مخفف صُحُف : هر آن صحف کز ایزد آورده اندبر او بود هر دین که گسترده اند. اسدی .تیهو گفتا به است سبزه ز سوسن ازآنک فاتحه ٔ صحف باغ اوست گه فتح باب .خاقانی .