کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غلوط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غلوط
لغتنامه دهخدا
غلوط. [ غ َ ] (ع ص ) مسئله ٔ غلوط؛ مسئله ای که در آن کسی را به غلط اندازند، چنانکه گویند: شاة حلوب و فرس رکوب ، و چون آن را اسم قرار دهند هاءدر آن افزایند و غلوطه گویند مانند حلوبة و رکوبة. (لسان العرب از اقرب الموارد). رجوع به غلوطة شود.
-
واژههای همآوا
-
غلوة
لغتنامه دهخدا
غلوة. [ غ َل ْ وَ ] (ع مص ) یکبار دور انداختن تیر را به نهایت قدرت یا به نهایت بلند کردن دست را در انداختن تیر. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). اسم مرت از غَلْوْ. (اقرب الموارد). || (اِ)یک تیر پرتاب مسافت . ج ، غَلَوات ، غِلاء. (منتهی الارب ). منه ...
-
قلوط
لغتنامه دهخدا
قلوط. [ ق ِل ْ ل َ ] (ع اِ) فرزندان جن و اولاد شیطان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قُلاط شود.
-
قلوة
لغتنامه دهخدا
قلوة. [ ق ِل ْ وَ ] (ع ص ) ستور که صاحب خودرا از همه پیش برد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).