کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غلاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غلاق
لغتنامه دهخدا
غلاق . [ غ َ ] (اِخ ) (عین ...) جایگاهی است . (از معجم البلدان ).
-
واژههای مشابه
-
عین غلاق
لغتنامه دهخدا
عین غلاق . [ ع َ ن ِ غ َ ] (اِخ ) جایگاهی است . (از معجم البلدان ).
-
واژههای همآوا
-
قلاغ
لغتنامه دهخدا
قلاغ . [ ق ُ ] (اِ) پوز و لب و دهان .(ناظم الاطباء). اطراف و پیرامون دهان . (آنندراج ).
-
قلاق
لغتنامه دهخدا
قلاق . [ ق ُ ] (ترکی ، اِ) گوش . (آنندراج ).
-
قلاق
لغتنامه دهخدا
قلاق . [ق َ ] (اِ) معرب کلاغ . (لغت محلی شوشتر، خطی : راق ).
-
جستوجو در متن
-
طواف
لغتنامه دهخدا
طواف . [ طَوْ وا ] (اِخ ) ابن غلاق (متوفی بسال 58 هَ . ق .). از زعماء خوارج ببصره و مردی شجاع و پاکیزه و پرهیزگار بود. وی با هفتاد کس از بنی عبدالقیس بر عبیداﷲبن زیاد خروج کرد، عبیداﷲ کسان بمقاتله ٔ وی گماشت و طواف ظفر یافت و ببصره درآمد و با مردم آن...