کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غریبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غریبه
لغتنامه دهخدا
غریبه . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آب (بلوک البراویة) بخش مرکزی شهرستان اهواز که در 36هزارگزی شمال باختری اهواز و 2هزارگزی شوسه و اندیمشک و کنار رود کرخه قرار دارد. زمین آن دشت و هوای آن گرمسیر است و سکنه ٔ آن 200 تن می باشد و شیعه اند که به ع...
-
غریبه
لغتنامه دهخدا
غریبه . [ غ ُ رَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ام الفخر بخش شادگان شهرستان خرم شهر که در 18هزارگزی شمال خاوری شادگان قرار دارد. راه مالرواهواز به شادگان از کنار آن می گذرد. زمین آن دشت و هوای آن گرمسیر مالاریائی است . سکنه ٔ آن 214 تن می باشد و شیعه...
-
واژههای مشابه
-
غریبة
لغتنامه دهخدا
غریبة. [ غ َ ب َ ] (ع ص ) تأنیث غریب . (منتهی الارب ). زن دور از وطن . ج ، غریبات ، غرائب . (از اقرب الموارد). نقیلة. (منتهی الارب ). رجوع به غریب شود. || هرچیز نادر و بیگانه . هر چیز لطیف و ظریف و خوشنواز. هرچیز نو و بدیع. (ناظم الاطباء). || در تدا...
-
جستوجو در متن
-
غرایب
لغتنامه دهخدا
غرایب . [ غ َ ی ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ غریبة. غرائب . رجوع به غرائب و غریبة شود : دیدن عجایب و شنیدن غرایب . (گلستان سعدی ).
-
راموت
لغتنامه دهخدا
راموت . (اِخ ) یکی از اشخاصی بودکه زنان غریبه را تزویج نمود. (قاموس کتاب مقدس ).
-
شیخ قلیوبی
لغتنامه دهخدا
شیخ قلیوبی . [ ش َ ق َل ْ ] (اِخ ) او راست : مجموع المحبین شامل فروع غریبه بمذهب شافعی . (از کشف الظنون ).
-
خبیصی
لغتنامه دهخدا
خبیصی . [ خ َ ] (اِخ ) نام نویسنده ای است و او راست : کتاب الاحکام در علوم غریبه . رجوع به کشف الظنون در حرف کاف عربی شود.
-
نقیلة
لغتنامه دهخدا
نقیلة. [ ن َل َ ] (ع اِ) پوست پاره ای که بر کفش و بر سپل شتر زنند چون سوده گردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). وصله ٔ کفش و خف . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). ج ، نقائل ، نقیل . || نقیلةالعضد؛ گوشت پاره ٔ درشت از بازو. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ...
-
جبل برطالیل
لغتنامه دهخدا
جبل برطالیل . [ ج َ ب َ ل ِ؟ ] (اِخ ) در میان دریای هند است و همیشه آنجا آواز دف ونی شنوند و پی بفاعل آن نبرند. (از حبیب السیر چ تهران ، خاتمه ص 414). از جبال غریبه و غیرتحقیقی است .
-
جبل الصوره
لغتنامه دهخدا
جبل الصوره . [ ج َ ب َ لُص ْ صورَ ] (اِخ ) در محاذی کرمان است . وجه تسمیه اش آنکه چون قدری از سنگ آن بسایند و در ظرف آب کنند البته بر صورت انسان قرار گیرد. (از حبیب السیر چ تهران ، خاتمه ص 414). از جبال غریبه است .
-
ناداب
لغتنامه دهخدا
ناداب . (اِخ ) مؤلف قاموس کتاب مقدس آرد: ناداب (به معنی آزاد) پسر هارون که خداوند بواسطه ٔ اینکه خطا ورزیده آتش غریبه بحضور آورد وی را به آتش سوزانید. (از قاموس کتاب مقدس ص 865).
-
غرائب
لغتنامه دهخدا
غرائب . [ غ َ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ غریبة. زنانی که دور از وطن باشند. (از اقرب الموارد). || دوران . مقابل قرائب . || چیزهای نو و نادر. (آنندراج ). چیزهای عجیب و شگفت آور و غیر مأنوس : پس از نماز پیشین از کار علف فارغ شدیم ، امیر به خنده میگفت این حدیث...
-
ابوالاهوال
لغتنامه دهخدا
ابوالاهوال . [ اَ بُل ْ اَهَْ ] (اِخ ) ابوالهول : و علی مقربة من هذه الاهرام ...صورة غریبة من حجر... علی صفة آدمی هائل المنظر، وجهه الی الاهرام ...تعرف بابی الاهوال . (رحله ٔ ابن جبیر). و رجوع به ابوالهول شود.