کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرابت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
طرفها داشتن حرف
لغتنامه دهخدا
طرفها داشتن حرف . [ طَ رَ ت َن ِ ح َ ] (مص مرکب ) آن است که یکی کلمه چند معانی و کنایه داشته باشد. آقا اسماعیل کاشف صفاهانی راست :آویخته زلف مشکبواز چپ و راست این مصرع رنگین چه طرفها دارد.پوشیده نماند که زلف را مصرع رنگین گفتن خالی از غرابت نیست بلی ...
-
مزه داشتن
لغتنامه دهخدا
مزه داشتن . [ م َ زَ / زِ ت َ ] (مص مرکب ) طعم داشتن و لذت داشتن . (ناظم الاطباء). خوش طعم بودن . بامزه بودن . خوش آیند بودن به ذائقه . || شگفتی داشتن . تعجب داشتن . غرابت داشتن : صیاد پی صید دویدن عجبی نیست صید ازپی صیاد دویدن مزه دارد.؟
-
شالپوشی
لغتنامه دهخدا
شالپوشی . (حامص مرکب ) عمل شال پوش . || درپیچیدن به شال . پوشیدن بشال . || (اِ مرکب ) پارچه ٔ کلفتی که در زیر سلاح اسب میگذارند. (ناظم الاطباء). این جای دیگر دیده نشد و غرابت دارد و محتمل است که مربوط به ترکیب شالپوش باشد. || (حامص مرکب ) مطلق لباس ف...
-
فکیف
لغتنامه دهخدا
فکیف . [ ف َ ک َ ف َ ] (ع حرف ربط مرکب ) معنی ترکیبی پس چگونه . و صاحب بهار عجم نوشته که فکیف برای استفهام حالت است که بجهت علو شأن و غرابت مرتبه ٔ آن دیده و دانسته استفسار کرده میشود و کاف بعد وی آرند برای بیان وقت وحالت باشد. (از غیاث اللغات ) : ت...
-
اعتیاد
لغتنامه دهخدا
اعتیاد. [ اِ ] (ع مص ) عادت کردن . (المصادر زوزنی ) (از منتخب از غیاث اللغات ) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خوی گرفتن . خوکردن . خوی کردن بچیزی . (یادداشت بخط مؤلف ). یقال : اعتاده ؛ عادت کرد او را. (منتهی الارب ). ضَراوَة. (یادداشت بخط...
-
لطایف
لغتنامه دهخدا
لطایف . [ ل َ ی ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ لطیفة. لطائف . لطیفه ها. رجوع به لطیفه شود : ابوالمظفر رئیس غزنین نایب پدرش خواجه علی به پروان پیش آمد با بسیار خوردنیهای غریب و لطایف . (تاریخ بیهقی ص 247). رسول آنجا رسید و پیغامها بر وجه نیک بگذارد و لطایف به حدی...
-
خیلی
لغتنامه دهخدا
خیلی . [ خ َ / خ ِ ] (ق ) بسیار. بس . فراوان . بغایت . بی نهایت . (ناظم الاطباء). بسیار مطلق . (یادداشت مؤلف ). این کلمه به این معنی مستعمل قدماء نبوده است و اصل آن از «خیل » بمعنی گروه اسبان و سواران و یاءوحدت است و عبارت «اندک اندک خیلی گردد و قطر...
-
وارسته
لغتنامه دهخدا
وارسته . [ رَ ت َ ] (اِخ ) (ملا...) صاحب تذکره ٔ نصرآبادی آرد: اصلش از ایل چگنی است . امام قلی بیک نام داشت خیالش از نظم غرابت داشت مدتها درهند بود. سفر بسیار کرده و شعر بسیار گفته و سوانح سفر خویش را نوشته بود سپس به اصفهان آمده و در اوایل جلوس شاه ...
-
واضح اصفهانی
لغتنامه دهخدا
واضح اصفهانی . [ ض ِ ح ِ اِ ف َ ] (اِخ ) آقازمان پسر کمال پهلوان پسر پهلوان قاسم از شعرای قرن یازدهم است . و نصرآبادی درباره ٔ وی چنین نویسد: جد او از کدخدایان لنجان است که یکی از بلوکات اصفهان است و در زمان شاه عباس ماضی عسس اصفهان بوده و صاحب جمع ه...
-
فصاحت
لغتنامه دهخدا
فصاحت . [ ف َ ح َ ] (ع مص ) گشاده زبان شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). گشاده سخن و درست مخارج گردیدن . (منتهی الارب ). فصیح شدن . (از اقرب الموارد). || زبان آور شدن . (منتهی الارب ). || بزبان عربی سخن گفتن اعجمی و معنیش دریافت شدن یا عربی بودن وزبان ...
-
حیات
لغتنامه دهخدا
حیات . [ ح َ ] (ع اِمص ) عمر. زیست . زندگی . مقابل ِ ممات . زندگانی . (آنندراج ) : کی باشدت نجات ز صفرای روزگارتاباشدت حیات ز خضرای آسمان . خاقانی .و جاودانی و دوباره از صفات اوست و با لفظ دادن و یافتن مستعمل . (آنندراج ) : از داغ تازگی جگر پاره پاره...
-
غریب
لغتنامه دهخدا
غریب . [ غ َ ] (ع ص ) هر چیزی نادر و نو.(منتهی الارب ) (آنندراج ). نادر. (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ). عجیب و نادر. (فرهنگ نظام ). شگفت . عجیب و غیر مأنوس . (المنجد). بدیع. تازه . طرفه : غریب آهوئی آمدم در کمندکه از بند جست و مرا کرد بند. فردوسی (ا...
-
صریح
لغتنامه دهخدا
صریح . [ ص َ ] (ع ص ) خالص از هر چیزی . (منتهی الارب ). خالص . (دستورالاخوان ). محض . || ظاهر و آشکارا. (غیاث اللغات ). بی پرده . پوست کنده . رک . هویدا : همی برمز چه گویم صریح خواهم گفت جهان ملک ملکی در جهان ملک افزود. مسعود سعد.تا با شما صریح بگوید...
-
پروتاگوراس
لغتنامه دهخدا
پروتاگوراس . [ پْرُ / پ ِ رُ گ ُ ] (اِخ ) پروتاغوراس از سوفسطائیان یونان که در حدود 485 ق .م . در شهر ابدرا تولد یافت . در اوایل حال باربر بود وبالشکی اختراع کرد که تعادل بار را نگاه میداشت گویند ذیمقراطیس آنرا بدید وبپسندید و پروتاگوراس را به دوستی ...
-
بعینه
لغتنامه دهخدا
بعینه . [ ب ِ ع َ ن ِ ] (ع ق مرکب ) بِعَینِه . بعینها. عیناً. بمعنی بحقیقت خود و ذات خود. این لفظ در تشبیهات مستعمل و گاهی با لفظ گویا نیز آرند و گاهی بدون با، هم استعمال یابد و این خالی از غرابت نیست . (آنندراج ).بحقیقت خود و ذات خود. (غیاث ). مأخو...