کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرابة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غرابة
لغتنامه دهخدا
غرابة. [ غ َ ب َ ] (اِخ ) جائی است ،تذکرت میتاً بالغرابة ثاویاً. (از معجم البلدان ).
-
غرابة
لغتنامه دهخدا
غرابة. [ غ َ ب َ ] (ع مص ) غرابت . رجوع به غرابت شود.
-
غرابة
لغتنامه دهخدا
غرابة. [ غ ُ ب َ ] (اِخ ) به یمامه است . حفصی گوید آن کوههائی سیاه رنگ است و به علت سیاه بودن به همین نام خوانده شده است یکی از بنی عقیل گوید : یا عامربن عقیل کیف یکفرکم کعب و منها الیکم ینتهی الشرف افنیتم الحر من سعد ببارقةیوم الغرابة ما فی برقها خل...
-
غرابة
لغتنامه دهخدا
غرابة. [ غ ُ ب َ ] (ع اِ) اول هر چیزی و تیزی آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) .
-
واژههای همآوا
-
غرابت
لغتنامه دهخدا
غرابت . [ غ َ ب َ ] (ع مص ) غَرابة. غامض و خفی بودن : غرب الکلام غرابة؛ غمض و خفی .- غرابت کلمه ؛ غموض آن . (اقرب الموارد).- || وحشی بودن کلمه و ناروشن بودن معنی و غیرمأنوس بودن آن در استعمال است . (از تعریفات جرجانی ). یکی از عیوب سه گانه ٔ کلمه ؛...
-
قرابت
لغتنامه دهخدا
قرابت . [ ق َ ب َ ] (ع اِمص ، اِ) خویشی و خویشاوندی . رجوع به قرابة شود.
-
قرابة
لغتنامه دهخدا
قرابة. [ ق ِ ب َ ] (ع مص ) به شب سیر کردن جهت به آب آمدن . (منتهی الارب ). گویند: قربت الابل قِرابة؛ به شب سیر کردند شتران جهت به آب آمدن بامدادان . (منتهی الارب ). || رفتن بسوی آب هرگاه بین رونده و آب یک شب فاصله باشد. (از منتهی الارب ). گویند: قَرَ...
-
قرابة
لغتنامه دهخدا
قرابة. [ ق ُ ب َ ] (ع اِ) مانند. شبیه . || خویشی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خویشاوندی . (ناظم الاطباء). || نزدیک . قرابةالشی ٔ؛ ماقارب قدره . قریب . لابقرابة منک ؛ ای بقریب . (منتهی الارب ). || نزد: و لابقرابة منک ؛ یعنی در نزد تو. (ناظم الاطبا...
-
قرابة
لغتنامه دهخدا
قرابة. [ق َ ب َ ] (ع اِمص ، اِ) نزدیکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خویشی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، قرابات . (منتهی الارب ): هو ذوقرابتی ؛ او خویش من است . و نگویند هو قرابتی . (ناظم الاطباء). || رَحِم . (ناظم الاطباء). || آ...
-
جستوجو در متن
-
غورة
لغتنامه دهخدا
غورة. [ غ َ رَ / غو رَ ] (اِخ ) نام جایی است از نواحی یمامه . در اخبار آمده است : رسول خدا سه اقطاع به مَجّاعةبن مرارة داد و آنها غوره و غرابه و حُبَل از نواحی یمامه بودند. (از معجم البلدان ).
-
حبل
لغتنامه دهخدا
حبل . [ ح ُ ب َ ] (اِخ ) موضعی به یمامة است . در حدیث سراج بن مجاعةبن مرارةبن سلمی از پدراز جد وی آمده که : نزد پیغمبر شدم او غورة و غرابة و حبل را به تیول به من داد. و میان حبل و حجر پنج فرسنگ راه است . لبید در وصف ناقه ای گوید : فاذا حرکت غرزی اجمز...
-
غرابت
لغتنامه دهخدا
غرابت . [ غ َ ب َ ] (ع مص ) غَرابة. غامض و خفی بودن : غرب الکلام غرابة؛ غمض و خفی .- غرابت کلمه ؛ غموض آن . (اقرب الموارد).- || وحشی بودن کلمه و ناروشن بودن معنی و غیرمأنوس بودن آن در استعمال است . (از تعریفات جرجانی ). یکی از عیوب سه گانه ٔ کلمه ؛...
-
استفسار
لغتنامه دهخدا
استفسار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بیان کردن خواستن . (منتهی الارب ). تفسیر کردن خواستن . (تاج المصادر بیهقی )(زوزنی ). اظهار خواستن . (غیاث ). طلب ابانت . || پرسیدن . (غیاث ). پژوهش . || پرسش . سؤال . اقتراح . الاستفسار لغةً طلب الفسر. و عند اهل المناظرة ...