استفسار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بیان کردن خواستن . (منتهی الارب ). تفسیر کردن خواستن . (تاج المصادر بیهقی )(زوزنی ). اظهار خواستن . (غیاث ). طلب ابانت . || پرسیدن . (غیاث ). پژوهش . || پرسش . سؤال . اقتراح . الاستفسار لغةً طلب الفسر. و عند اهل المناظرة طلب بیان معنی اللفظ. و انما یسمع اذا کان فی اللفظ اجمال او غرابة. و الا فهو تعنت مفوت لفائدةالمناظرة اذ یأتی فی کلما یفسر به لفظ و یتسلسل . هکذا فی العضدی فی بیان الاعتراضات . (کشاف اصطلاحات الفنون ).
- استفسار کردن ؛ پرسیدن . مسئلت کردن . استخبار.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.