کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غاک
لغتنامه دهخدا
غاک . (اِ) فتنه و آشوب . || (اِ صوت ) آواز کلاغ . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا).
-
واژههای مشابه
-
غاک کرمه
لغتنامه دهخدا
غاک کرمه . [ ک ِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) در چهارمقاله چ قزوینی این عبارت آمده است : «اما هیچ ناقص تر از خراطین نیست و او کرمی است سرخ که اندر گل جوی بود و او را گل خواره خوانند و به ماورأالنهر غاک کرمه خوانند...». در اصل نسخ مأخذ مرحوم قزوینی این تر...
-
جستوجو در متن
-
گل خواره
لغتنامه دهخدا
گل خواره . [ گ ِ خوا / خا رَ / رِ ] (نف مرکب ) آنکه گل خورد. || (اِ مرکب ) خراطین . کرم خاکی : اما هیچ ناقص تر از خراطین نیست و او کرمی است سرخ که اندر گل جوی بود و او را گل خواره خوانند و در ماوراءالنهر غاک کرمه خوانند. (چهارمقاله ٔ عروضی چ معین مقد...
-
بلغاک
لغتنامه دهخدا
بلغاک . [ ب ُ ] (اِ) شور و غوغای بسیار، چه بل به معنی بسیارست و غاک به معنی شور و غوغا. (از آنندراج ) (از هفت قلزم ). آشوب . فتنه . (فرهنگ فارسی معین ). بلغاق . بولغاق . و رجوع به بُل شود : مرا چون زلف تو تشویش از آنست که چشمت در جهان افکند بلغاک . ا...
-
بل
لغتنامه دهخدا
بل . [ ب ُ ] (پیشوند) به معنی بسیار است مانند بلهوس (بسیارهوس ) و بلکامه ، لیکن مفرد مستعمل نشده . و بعضی گفته اند که صحیح بوالهوس و بوالکامه است و این از باب کنیت است که در محاورات عرب مستعمل به معنی ملازم شی ٔ است پس بوالهوس و بوالکامه ، کسی که ملا...
-
خراطین
لغتنامه دهخدا
خراطین . [ خ َ ] (ع اِ) معرب خراتین است و آن کرمی باشد که در گل نرم تکون پیدا کند و بعربی حمرالارض گویند. (برهان قاطع) (آنندراج ) (از غیاث اللغات ). شاسه . (منتهی الارب ). گلخواره . غاک کرمه .خاک کرمه . کرم خاکی . (یادداشت مؤلف ). خواص طبی آن :کرمها...
-
خ
لغتنامه دهخدا
خ . (حرف ) حرف نهم است ازالفبای فارسی و هفتم از الفبای عربی و بیست و چهارم از الفبای ابجد و نام آن خاء است و در حساب جُمَّل ششصد بود و در حساب ترتیبی فارسی نماینده ٔ عدد نه و در حساب ترتیبی عربی نماینده ٔ هفت است . و آن از حروف روادف و از حروف خاکی ا...
-
ماله
لغتنامه دهخدا
ماله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) افزاری که بنایان بدان گل اندایند و گل ماله نیز گویند. (فرهنگ رشیدی ). افزاری که گلکاران بدان کاهگل و گچ و آهک بر دیوار مالند. (برهان ). افزاری است که بنایان بدان کاهگل مالند و به گچ دیوار خانه را سفید کنند. (آنندراج ). افزار...